ایران، در عهد باستان، کشوری پرقدرت و نیرومند بود و آنقدر وسعت داشت که ده ها کشور کنونی دنیا را در بر میگرفت.
اما به یکباره با تاخت و تاز تازیان، سرنوشت این کشور بزرگ نیز برگشت و از اوج عزت به قعر ذلت فرو افتاد.
قرنهاست که ایرانیان به هیچ کشوری حمله نکردند و همواره از خود دفاع نموده اند. ملت ایران همه نوع افت و خیزهای تاریخی را تجربه کرده است و مدت هاست که پس از هزاره ها، به همان اندیشه بزرگمرد تاریخ بشریت، یعنی کوروش بزرگ رسیده است که طبق منشور آزادی بشر کوروش بزرگ همه انسانها با هم برابرند.
اما روزگار سخت، پس از ۱۴۰۰ سال همچنان تا به امروز نیز ادامه یافته است و اکنون ایرانیان در زیر یوغ و قید و بند آخرین سلسله آخوندیان به سر میبرند و اوج ستمگری را تجربه میکنند.
رژیمی که از همان آغاز، مرگ و نیستی را با خود به ارمغان آورد و از همان آغاز کشت و ویران کرد. این رژیم هولناک، برای حفظ و بقای خود از هیچ شکنجه و اعدام های بی رحمانه دریغ نکرد و حتی به فرزندان خودش هم این هیولای وحشتناک رحم نکرد و آنها را از میان برداشت. در صفحه ۳۲ همین شماره «موضوع هفته» را اختصاص به سرنوشت روسای دولت جمهوری اسلامی ایران دادیم که چگونه این رژیم جنایت پیشه، آنها را یک به یک ترور، حذف و از دور قدرت خارج ساخت.
اکنون نیز با مرگ ابراهیم رئیسی، پرونده سرنوشت شوم روسای جمهوری رژیم اسلامی هم تکمیل شد.
معلوم نیست که رژیم جمهوری اسلامی، به کدام ایدئولوژی وحشتناکی در دنیا وابستگی دارد که این چنین نه تنها ملت ایران را در پایینترین درجه از ذلت نگه داشته است بلکه خودش را جزو منفورترین دولتها در جهان شناسانده است!
هیچ کشور معتبر و پیشرفتهای در دنیا وجود ندارد که بخواهد با دولت ایران روابط دوستی و صمیمانه داشته باشد.
دولت جمهوری اسلامی ایران، در طول 45 سال حکومتش، کار را از ظلم و جنایت و ستمگری به جایی رسانده است که ملت ایران، از مرگ رئیس جمهورش خوشحال بشود و به شادی و رقص برخیزد.
جای بسی تاسف است که این رژیم، با کارهای غیر انسانی اش، ملت ایران را انباشته از خشم و نفرت کرده تا در سراسر جهان این چنین در مرگ دستاندرکارانش به رقص و پاکوبی برخیزند.
همگی مادران داغداری که در سوگ فرزندان خود تا به ابد خواهند گریست و یتیمانی که از داشتن پدر و مادری مهربان محروم هستند، به نوعی از این رژیم و عمال آن، کینه و نفرت دارند و از دیدن هرگونه صدمه و آسیب که بر بدنه این رژیم و عمال سرسپرده آن وارد می شود، شاد و خرسند می شوند. به ویژه آنکه ابراهیم رئیسی، کسی است که طبق شواهد و مدارک، در کشتار و قتل عام سال ۶۷ نقش کلیدی در اعدام فرزندان ایران را بر عهده داشته است.
در زمان دولت او بود که جنبش ژینا مهسا امینی یا زن زندگی آزادی به وجود آمد و اکنون نیز سرکوب حجاب اجباری زنان ایران از طریق مزدوران او، همچنان ادامه دارد.
ما ایرانیان مایل به کشتن و نابود کردن کسی نیستیم اما دوست داریم کسانی را که باعث کشتن و نابودی ملت مظلوم ایران شدهاند را به دست دادگاههای بینالمللی بسپاریم و پس از گذار از رژیم منحوس جمهوری اسلامی، ایران را توسط فرزندان پاکش، دوباره بسازیم.
امروزه همه ما کاملاً دریافتهایم که فقط ما ملت ایران میتوانیم باعث تغییر در سرنوشت خودمان شویم و دیگر هیچ امیدی به دولتهای بیگانه نباید داشت. جنبش زن زندگی آزادی تا پیروزی نهایی همچنان توسط ایرانیان داخل و خارج از کشور ادامه دارد.
به امید آزادی و آبادی ایران و شادیهای بیشتر که حق ماست و قرنهاست که از ما ربودهاند.
پاینده و پویا باشید.