فصل پاییز آغاز شد، فصل رنگارنگی برگ های درختان. در این فصل، زیبایی طبیعت، به نوعی دیگر جلوه گری و دلربایی خواهد کرد.
ما در طول مدت عمرمان، فصل های بسیاری را دیده و تجربه کرده ایم که شاید در طول قرن ها و هزاره ها، این همه فصل ها و اتفاقات گوناگون، در زندگی هیچ یک از گذشتگان تاریخ جهان، وجود نداشته باشد.
به راستی، ما انسان های استثنایی در تاریخ بشریت هستیم که شاهد این همه تغییر و تحول در همه جای جهان هستیم:
فصل دانش و تکنولوژی، فصل تغییر و تحول اجتماعی، فصل تغییر معیارهای سیاسی و عقیدتی، فصل فروریختن باورهای بنیادین و تغییر افکار.
چراهای بسیاری از همان زمان کودکی، در ذهن من پدیدار می شد که در آن زمان، جوابی برای آنها نداشتم. ازجمله:
چرا ما باید از سیاست و از مذهب بترسیم؟
چرا بعضی از آداب و رسوم ما ناخوشایند است؟
چرا بعضی از اخلاقیات عرفی و دینی که با اصول انسانی، هماهنگی ندارد را نمی توان تغییر داد؟
چرا کارهای غیر ضروری را که انجام میدهیم و اصلاً سود و نیازی هم به انجامشان نیست، متوقف نمی کنیم؟
اما سرانجام، جواب بسیاری از چراهایی را که جوابی برایشان نداشتم، به مرور زمان و هنگامی که به سن عقل و منطق رسیدم، یافتم.
دریافتم که وجود بسیاری از مشکلات جهانی، صرفاً به خاطر حفظ منافع بخش کوچکی از جاه طلبان جامعه است.
دریافتم کسانی که تشنه قدرت هستند، برای به دست آوردن آن، از انجام هیچ کاری دریغ نمی کنند.
دریافتم که در اثر گذشت زمان، درک و بینش انسان ها می تواند متعالی شود.
دریافتم که می توان باورهای غلط را کنار گذاشت و روش های والای انسانی دیگری را تجربه کرد و پذیرفت.
بی شک، با آمدن انقلاب جمهوری اسلامی، ایرانیان وارد مراحل فکری گوناگون و آگاهی بیشتری، در همه زمینه ها از جمله: سیاست، دین و ایمان، اقتصاد و جهان بینی شده اند که در طول تاریخ، هرگز تا به این اندازه و حجم، وجود نداشته است.
بزرگترین مهاجرت ایرانیان در طول تاریخ، در عرض همین ۴۰ سال گذشته بوده است. آن هم نه مانند گروه پارسیان به یک نقطه از جهان، بلکه به همه کشورهای جهان مهاجرت کردند.
ایرانیان مهاجر، با هوش ذاتی و قومیتی خود، در اکثر نقاطی که ساکن هستند، در زمینه های مختلف، به موفقیت های شایانی دست یافته اند و روز به روز هم، این پیروزی ها، بیشتر و بیشتر میشود.
با روندی که جهان پیش میرود، دیر یا زود، شاهد فصل های دیگری در زندگی خود و در سرنوشت ایران و جهان، خواهیم بود. اما در این میان، بعضی ها شوربختانه ظرفیت تغییر و تحول را در خود نمی بینند و جرأت برداشتن قدم بعدی را ندارند. آنها به باورهایی که می دانند اشتباه است، همچنان آویخته اند فقط به این امید که شاید پس از مرگ، دنیای دیگری باشد که آنها و عزیزانشان را در یک جا و در کنار هم جمع کند.
من، پاپ فرانسیس، رهبر بزرگ کاتولیک های جهان را که بیش از یک میلیارد و دوصد میلیون نفر پیرو دارد را تحسین می کنم. او چند سال پیش، شجاعانه اعلام کرد که بهشت و جهنمی وجود ندارد و داستان آدم و حوا، ساختگی است. اما بعضی ها می خواهند کاتولیک تر از پاپ باشند و باور کنند او که برگزیده دنیای مسیحیت است، اشتباه می کند.
متاسفانه بسیاری از اندیشمندان و متفکران گذشته و حال، به خاطر جانشان، از مذهبیون، ترس و وحشت بسیاری دارند و آنگونه که باید و شاید، افکار و منطق خود را در باره آفرینش و ادیان، بیان نمی کنند.
باز متاسفانه کسانی هستند که خودشان را در اختیار رهبران مذهبی می گذارند فقط به این امید که به آنها اطمینان بدهند که پس از مرگ، به بهشت خواهند رفت. این عده، کسانی هستند که به خاطر امیدهای واهی، حاضرند حتی خون انسان های بی گناه را که اعتقادات دیگری دارند، بریزند و از این بابت، احساس هیچ گناهی نکنند. درست به همانگونه که یکی از بزرگان دین، گفته بود:
« ما، پدران، عموها و عموزادگان خود را کشتیم و از این بابت ناراحت هم نبودیم، زیرا ایمان ما را قوی تر می کرد. »
آیا چنین اعتقادی، به این عصر و زمانه تعلق دارد و یا به همان هزار و چهارصد سال پیش؟
امیدوارم که دانش و بینش در انسان ها افزون شود و آگاهی سراسر جهان را فرا گیرد.
امیدوارم که شما خوانندگان گرامی هم در زندگیتان، دارای فصل های زیبایی شوید تا از آنها لذت ببرید. فصل های امید، عشق و دوستی و انسانیت.
بیاییم برای صفای دل خودمان، فصل دوستی و مهربانی را در همه زمان ها داشته باشیم.
و اگر روزگار، چیزهای با ارزشی را از ما گرفت، ولی در عوض ما می توانیم عشق و مهربانی را به یکدیگر هدیه بدهیم و در قلبمان جایی برای این کار باز کنیم که کسی هرگز نتواند آن را از ما بگیرد.
پاینده و پویا باشید