میگویند: یارو زورش به خر نمیرسد پالان را کتک میزند. حالا حساب جمهوری اسلامی است که چون زورش به اسرائیل نمیرسد، تلافی آن را بر سر مردمان خودش جبران میکند.
وضعیت جمهوری اسلامی ایران مانند آن است که ارّهای در بازویش فرو رفته باشد که از هر طرف که کشیده شود باز هم میبُرّد.
ایران در مخمصهای گیر کرده است که اعتبار و آبرویش در میان است. از یک طرف نمیداند جواب کشوری را که مهمانش را در قلب تهران به قتل رسانده، چگونه بدهد. چون به خوبی میداند که درگیری مستقیم با دشمنی همچون اسرائیل که از حمایت بدون چون و چرای ابرقدرتی مانند آمریکا برخوردار است، ممکن است موجودیت او را کاملاً به مخاطره بیندازد و از سوی دیگر، اگر جواب این بیحرمتی مستقیم را ندهد، در برابر نیروهای نیابتی خود مانند، حزب الله، حماس و حوثیها و دیگر نیروهای نیابتی، بی اعتبار می شود.
کاملا مشخص است که این رژیم بیکفایت که ملت ایران را از مسیر پیشرفت خود خارج کرده و دارد به سوی دره نابودی سوق میدهد، نه تنها توان بهبودی اوضاع را ندارد بلکه هیچ گونه فکر و اندیشه ای هم در سرش برای بیرون رفت از این ورطه را ندارد.
مهم ترین سوالی که میتوان از رژیم جمهوری اسلامی ایران پرسید، این است که: شما در طول این ۴۵ سال گذشته، چه نوع رفاه و آسایش، آزادی به ملت دادید و به طور کلی چه دستاوردی دارید که به آن افتخار کنید و ببالید؟
اما به گفته خمینی، حفظ «نظام» یا در حقیقت حفظ «قدرت» اوجب واجبات است و حتی امام زمان هم نمیتواند در آن دخالت کرده و در مقابل آن بایستد.
بدین ترتیب، متوجه میشویم که همه ایدئولوژیهای شیعی با این فتوای خمینی به هم میریزد. اما چه می شود کرد؟! حتی برای به اصطلاح مردان خدا «قدرت» بسیار شیرین است و به هیچ قیمتی نمیتوان از آن گذشت. پس به هر حیله و ترفندی و با هر ظلم و ستمی و به هر قیمتی که شده، باید این «قدرت» را همچنان برای عدهای معدود حفظ نمود.
بنابراین، یکی از راه و روشهای کنترل مردم، ترساندن آنها با اعدام و شکنجه و زندانی کردن آنهاست. از نظر تعداد اعدام ها در دنیا، کشور چین با جمعیت یک میلیارد و نیم رتبه اول و دولت ایران با جمعیت ۸۵ میلیون نفر، رتبه دوم را دارد. و این یکی از افتخارات رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
آنچه که تاکنون ثابت شده است، این است که دولت جو بایدن از ایران آزاد و آباد میترسد زیرا ممکن است منافعش را به خطر بیندازد. اما نمیدانیم که یک ایران ویران و ورشکسته، چگونه برای منافع غرب به ویژه آمریکا سودمند است؟! در صورتی که یک ایران آزاد و آباد میتواند در اقتصاد جهانی نقش بسیار مهمی را بازی کند. تبادلات اقتصادی ایران آزاد و آباد، با آن منابع سرشار و ارزشمند خودش، میتواند دوره جدیدی را در شکوفایی اقتصاد جهانی به وجود آورد.
اما غرب فقط امروز را میبیند و فردای آینده جهان که سرنوشت جهانیان به آن بستگی دارد، برایش مهم نیست.
سهشنبه حکم اعدام رضا رسایی یکی از معترضان خیزش مهسا که در زندان بود اجرا شد و روز بعد، یعنی چهارشنبه ۲۲ نفر دیگر هم در ایران اعدام شدند.
مسئله لغو اعدام موضوعی است که مدت هاست مورد بحث بسیاری از فیلسوفان، حقوقدانان، و فعالان حقوق بشر قرار گرفته است.
بسیاری از انسان های آزاده باور دارند که اعدام، نقض حقوق بنیادین بشر است، بهویژه حق زندگی.
از دیدگاه حقوق بشر، هیچ انسانی نباید قدرت گرفتن زندگی انسان دیگری را داشته باشد.
گاهیممکن است سیستم قضایی هم دچار اشتباه شود و فرد بیگناهی را به اشتباه به اعدام محکوم کند که این یک اشتباه جبرانناپذیر است و هیچ راهی برای اصلاح آن وجود ندارد.
تحقیقات نشان داده است که مجازات اعدام، لزوماً به کاهش جرائم جدی مانند قتل و قاچاق نمیانجامد. عوامل متعددی مانند: آموزش و پیشگیری، کمکهای دولتی و سازمانهای کاریابی و رفاه اجتماعی، تأثیر بیشتری در کاهش جرم دارند.
فرآیندهای قضایی مربوط به اعدام بسیار هزینه بر است. هزینههای دادرسی، تجدید نظر، و نگهداری افراد محکوم به اعدام، معمولاً بیشتر از هزینههای نگهداری زندانیان با حبس ابد است.
رویکردهای جدیدتر به عدالت، مانند عدالت ترمیمی، بر اصلاح و بازسازی مجرمان تأکید دارند تا مجازات شدید. اعدام با این رویکردها سازگار نیست.
اگرچهاعدام فرد مجرم، به معنای از بین بردن اوست، اما این کار نمیتواند به طور مؤثری به جلوگیری از وقوع جرائم مشابه در آینده کمک کند.
از همان آغاز، رژیم جمهوری اسلامی ایران، باعث مرگ صدها هزار نفر از مردم ایران شده است. اما با این کشتارها نه تنها اوضاع سیاسی ایران بهتر نشده است بلکه روز به روز به میزان نارضایتیها هم افزوده میشود. به ویژه آنکه این دولت بیکفایت، از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توانایی اداره کشور را ندارد.
پس، از هر طرف که نگاه میکنیم، ایرانیان سراسر جهان، چارهای جز گذار از این دولت فاسد و اصلاح ناپذیر، نمی بینند.
به امید آزادی و آبادی ایران