«دماغ نافرمان»، پرترههایی از مجموعه کارهای اخیر شیرین فتحی هنرمند ایرانی، کانادایی هستند که در ماههای اخیر، مهمان نمایشگاه «فرقهزیبایی» در موزه «ولکام کالکشن» شهر لندن بودند؛ دماغی پرسشگر و مهار نشدنی که داستان دماغهای ایرانی را دنبال میکند؛ دماغهایی که زیر تیغ جراحی رفتهاند.
شیرین فتحی دراین عکسها، جراح صورت خود میشود و با تکنیکهای مختلف مثل بازی نقشها، پروتز، آرایش و طراحی لباس، طبیعت متغیر هویت خود را در ارتباط با جراحی زیبایی به تصویر میکشد.
او در یکی از پرترههایش تصاویر بیماران دوران رنسانس را تقلید میکند و در دیگری به تکنیک هندی از پوشش پوست برای تشویق رشد بینی اشاره میکند.
خانم فتحی برای تحقیق درباره این کارها، در نقش یک بیمار به کلینیکهای زیبایی بسیاری در ایران سرزده و گفتوگوهایش با جراحان زیبایی را ثبت کرده است. خانم فتحی در این پروژه، ارتباط فرهنگ با جنسیت را بررسی کرده و تلاش کرده تا اثر این موضوع را بر عملهای زیبایی که به زنان ایرانی تحمیل شده، واکاوی کند.
مطالعه نقاشیهای پزشکی قرن شانزده میلادی در موزه «ولکام کالکشن» هم به درک عمیقتر او از روشهای اولیه «اصلاحات صورت» کمک کرده است؛ روشهایی که بر اساس آنها تلاش میشده، با «اصلاح» یا در واقع تغییر در اجزای صورت، چهره مورد نظر «زیباتر» شود.
در این نمایشگاه، طبعیت چندگانه زیبایی در طول تاریخ – از روشهای باستانی تا نگرانیهای معاصر – بررسی شدهاند.
این نمایشگاه همچنین تلاشی است برای پاسخ به سؤال دیرینه بشر از زیبایی و جنبههای ظاهری زیبایی در کنار زشتی پنهان صنعت زیبایی. عنوان نمایشگاه یعنی «فرقه زیبایی»، اشارهای منتقدانه به تلاشی است که آدمها در گروهها، فرهنگها و جوامع مختلف برای زیباتر شدن داشتهاند و بهای سنگینی که بسیاری پرداختهاند تا احساس تعلق کنند؛ شاید مثل وقتی که جذب یک «فرقه» میشوند.
ابزارهای تاریخی هزاران ساله برای آرایش، نقاشیهایی که فرهنگ جوامع مختلف و تعبیرشان را از زیبایی به تصویر میکشند، فیلم، مجسمه و اینستالیشن آرت یا هنر چیدمان همه تعریفهای پچیده از درک زیبایی به ما میدهند.
یکی از از این اشیاء، قوطی کوچکی است که با خالهایی ساخته شده از ابریشم سیاه ما را به اروپای قرن نوزدهم میبرد؛ روزگاری که زنان و مردان متمول برای حضور در مهمانیها از خالهای سیاه ابریشمی برای پوشاندن عیوب صورت خود استفاده میکردند؛ خالهایی که از سال ۱۶۴۰ به بعد در اروپا مد شده بود و با کشف واکسن تب برفکی استفاده از آنها کم کم کاهش پیدا کرد.
در میان اشیای گرد آمده در نمایشگاه، آینه برنز از دوران مصر باستان نشاندهنده تلاش بیوقفهی انسان است برای دیدن نقش خود در آینهای کارآمد.
یکی از تصاویر شوکهکننده نمایشگاه مربوط به قرن هفدهم میلادی است در هلند است که مردان زنان سالخورده خود را به آسیاب بادی میبرند تا آنها را به آسیاب بیاندازند و نسخهای جوان و زیبا تحویل بگیرند.
دیگری تصویری است از دیان د پوتی، ندیمه جوان و زیبای فرانسه در قرن شانزده میلادی که عقیده داشت اگر معجونی از طلا بنوشد جوانیاش حفظ خواهد شد، در حالی که مطالعاتی که قرنها بعد روی موهایش انجام شده نشان میدهد همین دلیل مرگ او بوده است. این تصویر در نمایشگاه در کنار شیشهای از محصولات زیبایی امسال در اروپا قرار گرفته که حاوی سرمی از طلاست و ادعا میکند برای جوان نگه داشتن پوست مفید است؛ مایعی که چند صد دلار قیمت دارد، برای استفاده دو ماه کافی است و هدف اصلی آن جذب مشتریان زن بالای پنجاه سال است.
نمایشگاه فرقه زیبایی، باورهای اروپامحور یا غربگرایانه از زیبایی را به چالش میکشد ولی تأکید میکند درک بعضی از این باورها مثلاً این باور که رنگ پوست روشن از تیره زیباتر است، پیچیدهتر از ارتباط مستقیم آن با دوران استعماری غرب است.
اما دبیری (Emma Dabiri)، یکی از چندین تاریخ نگاری که به جمعآوری اشیاء این مجموعه کمک کرده، دستور ساخت پودری برای روشنتر شدن پوست را به مجموعه افزوده است. این دستور ساخت متعلق به چین است و به سال ۱۵۹۱میلادی برمیگردد و نمیتوان به طور قطع گفت استفاده از چنین پودرهایی در آن زمان در چین ربط مستقیم به دوران استعماری داشته است.
در عین حال خانم دبیری در توضیحاتی که همراه با نمایشگاه منتشر شده بر فشار فرهنگی برای شبیه بودن به سفید پوستها اشاره میکند و میگوید در جهان بسیاری از افراد وجود دارند که به عنوان سیاه یا سفید دستهبندی نمیشوند، اما همچنان فشار برای شبیه سفیدها بودن یا برخی از ویژگیهای چهرهی سفیدپوستهای اروپایی داشتن را تجربه میکنند.
آنجلیکا داس هنرمند برزیلی این فشار فرهنگی را که خیلیها در دنیا آن را تجربه کردهاند، با عکسهایش به چالش کشیده است؛ پرترههایی از آدمهایی با نژادهای مختلف با طیف رنگ پوست متنوع.
او از سال ۲۰۱۲ تا کنون مشغول خلق این تصاویر بوده و از پیکسل رنگ پوست بینی هر فرد برایش یک رنگ پنتون مطابق با رنگ پوستاش ساخته. رنگ پنتون سیستمی استاندارد برای همسانسازی رنگ است و در صنایع چاپ و طراحی استفاده میشود تا تولید رنگهایی با دقت و هماهنگی بالا را امکانپذیر کند. هر رنگ یک کد منحصر به فرد دارد و امکان تولید رنگهای خاص به صورت دقیق را به وجود میآورد. هدف این هنرمند برزیلی نشان دادن منحصر به فرد بودن زیبایی هر کدام از این رنگ پوستهاست و تکتک این آدمهاست. کاری که در صنعت مد هم در سالهای گذشته برای تولید محصولات آرایشی یا لباس زیر توجه زیادی به آن شده است.
در حالی که پرترههای شیرین فتحی داستان دماغهای نافرمان ایرانی را روایت میکند و زنانی که متحمل درد فراوان شدهاند تا در تعابیر محدود از زیبایی بگنجند، جونو کالیپسو عکاس لندنی زندگی زنانی را به تصویر کشیده که عمیقاً ازایدههای غیرواقعی از زنانگی و زیبایی خستهاند؛ چهرههایی بیحس که با خلق فضایی میان کمدی و تراژدی سعی در نمایش زنی را دارند که به ظاهر کامل و بیعیب و نقص است، ولی در آستانه فروپاشی عصبی به سر میبرد.
جونو کالیپسو هم شبیه به پرترههای شیرین فتحی، شخصیت اصلی داستان عکسهای خودش است.
«فرقه زیبایی» نمایشگاهی است که سعی در برقراری ارتباط با طیف وسیعی از آدمها و رابطه متنوع آنها از مفهوم زیبایی دارد. این نمایشگاه هم منتقد صنعت مراقبت از پوست و مسابقات زیبایی است، هم اختلالهای اجتماعی را در مورد زیبایی و تجاریسازی ظاهر فاش میکند.
«تقریباً همهی چیزهای قشنگ مادرم» عنوان آخرین کاری است که قبل از خروج از نمایشگاه میبینیم؛ یک چیدمان هنری از هنرمند ناشناس آمریکایی، آفریقایی ویهودی که خود را با نام مستعار نارسیسیتر معرفی میکند. او مفهوم پیچیدهی زیبایی را با استفاده از «تقریبا» همه اشیاء به جا مانده از مادرش به تصویر میکشد. اشیایی مثل لباسها، کفشها، عکسها، تابلوهای نقاشی، کتابها، کاسهها و بشقابها به هم متصل و در سازهای سه متری از سقف آویزان شدهاند. این اثر میتواند مثال خوبی برای نشان دادن مفهوم همیشه متغیر زیبایی باشد و رابطه واقعیاش با جهان درونی ما؛ درک یک مادر از زیبایی و آنچه که دخترش از آن درک کرده و با معیارهای ذهن خودش مفهوم تازهای به آن داده است.