امروزه، در دنیای آشفته ای قرار گرفته ایم که همه معیارها و ضابطه ها به هم ریخته و عصری فرا رسیده است که همه اعتمادها نابود شده و همه ستون های باور و ایمان، متزلزل شده است. جایی که مذهب با سیاست در هم آمیخته و ترکیب یک حکومت به خود گرفته است و حکومتگران برای بقای خود و حفظ قدرتی که بدست آورده اند، به هر حیله و ترفندی روی می آورند.
نام زیبای پرستو که زمانی یادآور پرنده های زیبا و همچنین زینت بخش نام دختران ارزشمند ایرانی بود، آلوده و آغشته به سیاست های کثیف می شود. سیاستمداران در هر جای دنیا، برای حفظ مقام خود و بیرون کردن رقیبان از میدان مبارزات سیاسی و یا حتا اجتماعی، دست به اصول غیر اخلاقی و در حقیقت بسیار فاسد، می زنند تا چند صباحی را بیشتر در مسند قدرت باشند. دیگر به چه کسی می توان اطمینان کرد و امید بست؟ در کشور ایران، حکومت جمهوری اسلامی، عنان امور کشور را در اختیار خود دارد و مثلا می بایستی روشهای معنوی و پیامبرگونه داشته باشد، ولی می بینیم که قدرت، چه بلایی بر سر به اصطلاح مردان خدا آورده است!
به قول معروف:
یارب روا مدار که گدا معتبر شود گر معتبر شود، ز خدا بی خبر شود
وعده و وعید ها همچنان ادامه دارد. ساخت و پاخت ها و سازش های پنهانی، باز هم در جریان است. آنها با دسیسه های مختلف، به هر وسیله و قیمتی که شده، سعی بر نگه داشتن قدرت میکنند. مسلماً اگر آنها به روز قیامت و روز جزا که مردم را از آن می ترسانند اعتقاد داشتند، هرگز چنین ظلم و ستمی در حق بندگان خدا نمیکردند.
عجب از سیاستمداران دنیا که این همه ظلم و جنایت را در سرزمینهای مختلف جهان می بینند ولی هر یک از آنها فقط به فکر منافع خویش است و برای آنها انسانیت، واژه ای بیش نیست. در کره شمالی، تمام ملت، فدای یک فرد شده است، اما از دست دنیا کاری بر نمی آید. در کشورهای مسلمان، مانند: ایران، سوریه، یمن، سودان و عربستان سعودی و غیره، انسانها را به نام خدا از بین می برند ولی هیچ کس هیچ کاری نمی تواند و یا نمی خواهد انجام دهد، حتا خود خدا!
یکی از دلایل این ظلم جهانی، آن است که سازمان ملل متحد، به عنوان یک مترسک، قرار گرفته و وجود حق ناحقی، به نام «حق وتو» که ۵ کشور پیروز جنگ جهانی دوم، به خودشان تفویض کرده اند. امروزه، کاملاً این حق ناحق، غیر دموکراتیک بوده و یک زورگویی مطلق، به حساب می آید. هیچ کشوری در دنیا از جمله کانادا از ترس این پنج هیولای ابرقدرت، جرأت اعتراض به این بی عدالتی را ندارند، اما تا کی؟
********
امروزه، ارزش ها کاملاً به هم ریخته و پدری که زمانی ستون خانواده بود، اکنون این ستون، نیمه خراب و متزلزل است و حماسه آن به پایانش نزدیک شده است. ظاهراً ما انسانها احساس می کنیم باید روز پدر را گرامی بداریم تا در حق او، کاری انجام داده و از تلاش هایش قدردانی کرده باشیم.
حالا دیگر، اکثر روابط پدر و فرزندی، آنگونه نیست که حتا در دو سه دهه پیش، بود. سوال اینجاست که آیا می شود این فرهنگ باارزش را دوباره احیا کرد؟ حفظ ارزش های انسانی، به عهده همه اعضای خانواده است.
روز پدر، بر همه پدران فداکار و بی ادعا، مبارک باد.