نهضتی که اخیرا توسط عده ای از کانادایی ها در مقابل تصمیمات ناعادلانه دونالد ترامپ برای کانادا گرفته شده، بر پا شد که کانادایی ها را تشویق می کند تا بجای خرید محصولات و تولیدات کشور آمریکا، از این پس، همه سعی کنند که محصولات و تولیدات کانادایی را خریداری کنند.
به گفته جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا ” ما کانادایی ها، منطقی و با ادب هستیم، ولی حاضر نیستیم که ما را مورد بازی دهند.”
دونالد ترامپ چند بار سعی کرد با دروغ هایش، کشور کانادا و کانادایی ها را تحقیر کند. این مرد بی عاطفه و دروغگو، فقط دوست دارد به هر قیمتی که شده، همچون شوهای تلویزیونی اش مرکز توجه همه مردم دنیا قرار گیرد. او، دوست دارد که همه آمریکایی ها، به او التماس کنند تا بچه های پناهجویان را که به زور از پدر مادرانشان بر خلاف مرام انسانی جدا کرده، به آنها برگرداند. او بر خلاف قوانین بین الملل معاهده محیط زیست و دیگر معاهدات تأئید شده دولت دموکرات، کینه ورزانه آنها را لغو کرده تا همه را محتاج به خود ببیند. او، توقع دارد که دولت های کانادا و مکزیک از او خواهش کنند که لطفی کند و نسبت به قرارداد نفتا، وفادار بماند. او، انتظار دارد که سران اتحادیه اروپا، همچون سران عرب، خاضعانه در خدمت او باشند.
ترامپ، ادعا می کند که کشور آمریکا، از نظر معیشتی در مرحله اول است، در صورتی که بیمه درمانی “اوباما کر” را که میلیون ها نفر از آمریکائیان را پوشش درمانی می داد، از میان برداشت. آن هم صرفاً به خاطر کینه ای که از اوباما، رئیس جمهور سابق و برنامه های رفاهی او، در دل داشت.
از نظر بسیاری از روشنفکران، با وجود دونالد ترامپ، دیگر آمریکا، جای امنی برای بسیاری از مردم جهان نیست. من، بارها از دیگران شنیده ام که بخاطر دمدمی مزاج بودن دونالد ترامپ، حاضر نیستند به آمریکا بروند. حتی یکی از دوستان نزدیک ما با وجودیکه در خانه شخصی خود در آمریکا زندگی می کرد، با خانواده اش به کانادا بازگشت.
دونالد ترامپ، از نظر افکار جهانی، اعتبار آمریکا را از کشور درجه یک به درجات پایین تر، تنزل داد.
جای تعجب اینجاست که سنای آمریکا هم مانند رئیس جمهورشان، نسبت به اعتبار جهانی و تصمیمات نژاد پرستانه او در قبال مهاجرین و مسلمانان، بی توجه شده و برای این رویدادهای غیر دموکراتیک، اهمیتی قائل نیستند.
حتی ملانیا همسر دونالد ترامپ هم کاپشنی پوشید که با خط درشت پشت آن نوشته شده بود:
من، واقعا اهمیتی نمی دهم، شما چطور؟
چرا باید بانوی اول آمریکا، تحت تأثیر همسرش، به مسائل کشورش اهمیت ندهد و ادعا کند که برای من اصلا اهمیتی ندارد؟ حتی اگر موضوع که رسانه های جمعی که نشر دهنده افکار عمومی آمریکائیان می باشد، مورد نظر او باشد، فاجعه ای است برای جامعه آمریکا.
چنین افکاری، می تواند بی تفاوتی نسبت به ارزش های انسانی و قراردادهای بین آنها ایجاد کند. چون هر جامعه ای تحت تأثیر رهبرانشان قرار می گیرد.
امیدوارم رهبران خفته و خودخواه، برای کرامت انسانی و قراردادهای بین المللی، ارزش قائل شده و جامعه را از تنش و بی ثباتی برهانند. به امید آنروز.