از اول فروردین، وارد سال ۱۴۰۱ شدهایم که از نظر علمی، آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی محسوب می شود.
بسیاری از ایرانیان وطن دوست معتقدند که سال ایرانی باید مطابق با گاهشمار ایرانی باشد و نه بر مبنای تاریخ حمله به ایران و شایسته نیست که ما تاریخ هجوم و غارت به این کشور را جشن بگیریم.
قبل از ورود اسلام به ایران، این کشور دارای تاریخ هزاران ساله بود که مهمترین آن، از۲۷۰۰ سال پیش آغاز می شود که زمان سلطنت دیاکو، شاه ایرانی بود.
از نظر کنگره ملی ایرانیان با مدیریت امیرعباس فخرآور، امسال سال ۲۷۰۱ شاهنشاهی به حساب می آید.
اما آنچه که اکثر ایرانیان وطن دوست، در طی ۴۳ سال حکومت جمهوری اسلامی متوجه شده اند، این است که ماهیت رژیم اسلامی، اجازه نمی دهد تا به هویت ملی و وطن دوستی پرداخته شود. به همین جهت، می بینیم که در نوروز و در آغاز سال نو، رهبران حکومت ایران، حتی بساط سفره هفت سین را که نمادی از هویت ملی ایران است و تاریخچه کهنی دارد، در محل کار و یا در خانه هایشان نمی چینند. در حالیکه حتی روسای جمهوری آمریکا نیز در کاخ سفید، برای مشارکت با ایرانیان که درصد کمی از جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند، در کنار سفره هفت سین، عکس یادگاری می گیرند و به ایرانیان تبریک می گویند.
حال، چگونه می توان دولتی را تایید کرد که هویت ملی کشورش را قبول ندارد؟
چگونه می توان دولتمردانی را ایرانی به حساب آورد، در حالیکه به هیچ عنوان علاقه ای به ملیت ایرانی ندارند؟
چگونه می توان آنها را به عنوان ایرانی پذیرفت که منافع ملی را فدای منافع بیگانگان می کنند؟
چگونه می توان گفت که این حکومت، هوای ملت خودش را دارد و از منابع طبیعی آن محافظت می کند، در حالیکه سرمایههای ایران را به کشورهای دیگر می فرستد؟
با همه شواهد و مشاهدات، چنین می توان نتیجه گرفت که این حکومت، نماینده ملت ایران نیست بلکه نماینده ایدئولوژی اسلامی است که ایرانیان را به گروگان گرفته و کشور ایران را به عنوان یک غنیمت جنگی، به حساب می آورد و به هر روشی که دلش بخواهد، می تواند منابع آن را به تاراج ببرد.
جای بسی دریغ و افسوس است که ما در دوره ای زندگی می کنیم و شاهد چنین ظلمی هستیم که غیرایرانیان بر ما روا داشته اند و دستان ما بسته است.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران، هموطنان ما فقط با بیست و چند درصد آرا، به این دولت زورگو فهماندند که آنها با زور و قلدری، حکومت ایران را در دست دارند و کاملاً غیرقانونی هستند. و متاسفانه، هیچ سازمان و نهادی هم در جهان وجود ندارد که داد ایرانیان را بگیرد و در این میان، تنها کسی که می توانست همچون ابومسلم خراسانی، یعقوب لیث و یا بابک خرمدین، عمل کند، ترجیح داد تا بنا بر مصالح و مسائلی، همچون مردمان عادی زندگی کند.
مهم ترین سوال از متجاوزین این است: شماها که به ایرانی بودنتان افتخار نمی کنید و هویت ملی و تاریخچه ایران را قبول ندارید و نمی پذیرید، چگونه می توانید بر این ملت و این سرزمین پاک اهورایی، حکومت کنید و از منافع ملت و کشور دفاع کنید؟
می دانیم که ظلم و تعدی و جور و ستم، در تمام دنیا توسط دیکتاتوران، کم و بیش جاری است. در یک جا، مانند جهان اول، بسیار کم، ولی در جهان سوم، بسیار زیاد است. اما آنچه را که دولتمردان ایران، در حق هموطنان بی گناه ما انجام می دهند، با چاشنی دین اسلام همراه است که از آن، به عنوان دستاویز محکمی استفاده می شود که در حقیقت، همین مورد، بزرگ ترین ضربه ای است که دین اسلام در ایران، توسط همین حکومت دینی خورد است.
چون قدرت جهانی، بین پنج ابرقدرت جهان که دارای حق ناحق وتو هستند، تقسیم شده است و بقیه کشورها دانسته یا ندانسته، پیرو این ابرقدرت ها هستند، دست های سازمان ملل هم با وجود حق ناحق وتو، کاملاً بسته است و نه تنها برای ایران و سوریه و اوکراین، بلکه برای امنیت و آسایش جهانیان نیز هیچ غلطی نمی تواند بکند.
از سوی دیگر، سرمایه داران و ابرقدرتها، برای اینکه منافعشان به خطر نیفتد، با پول و ارعاب، بر روی رسانههای بزرگ بین المللی احاطه دارند. و اگر این چنین نبود، به یقین حق ناحق وتو، از مدت ها پیش، لغو شده بود و سازمان ملل با قدرتی که ناشی از قدرت تمام اعضای خودش بود می توانست جهان را به سوی امنیت و آرامش رهنمون شود. اما افسوس که رسانههای خودفروخته که میتوانستند افکار عمومی را با نوشته ها و گفتار خود تحت تاثیر قرار دهند و آنها را با حقوق مسلم خود آشنا سازند، همچنان خود را به خواب نمی زدند و همه چیز را عادی جلوه نمی دادند.
رسانه های کوچکی همچون ما که فقط مخاطبین چند هزار نفره داریم، هر چقدر هم فریاد بزنیم، باز صدایمان به جایی نمی رسد. وظیفه ما در این میان، گفتن حقایق و افشاگری است و وظیفه شما خوانندگان گرامی، پخش حقایق و آگاه کردن سایرین است.
ما همچنان امیدواریم که آیندهای روشن خواهیم داشت و فرزندانمان نیز در رفاه و آرامش زندگی خواهند کرد. امید چیز خوبی است و نباید آن را از دست داد. هرچند بسیاری از انسان ها با امید، چشم از این جهان فرو بستند. اما با امید مردن، بهتر از با ناامیدی زندگی کردن است.
امیدواریم که در سال جدید، شاد و تندرست باشید و هرگز ناامید نشوید.
پاینده و پویا باشید