بارها درباره قمار نوشته بودم و از آنجا که کازینوها نیز باز شده اند یک بار دیگر در رابطه با قمار می نویسم تا شاید آن عده از هموطنان گرامی که به این بازی خانمانسوز معتاد شده اند، قدری تعمق و تفکر کنند.
ظاهراً هر چند وقت یکبار، بد نیست که جهت یادآوری خطرات ناشی از قمار را تکرار کرد تا شاید حتی یکنفر هم که شده، بتواند خودش را از منجلاب این بازی خانمانسوز نجات دهد.
آشنایی می گفت شخصی را می شناسد که هرچند وقت یکبار که مبلغی گیرش می آید (حدود سه، چهار هزار دلار) هوای کازینو به سرش می زند و در عرض یکی دو روز، همه آن پول های بی زبان را می بازد و با دست های خالی از سفر کازینو برمیگردد.
دیگر بر همه روشن است که هر کدام از قمارخانه ها (کازینوها) یک سرمایه گذاری چندین میلیون دلاری است و طبیعی است که سرمایه گذاران آن، برای سرمایه هنگفت خود، انتظار سود هنگفتی هم داشته باشند. آن همه زرق و برق کازینوها با آن هزینه های سرسام آورش که در نظر اول، به یک تفریحگاه بزرگ شباهت دارد، جملگی برای جلب توجه و به دام انداختن طعمه است. هر کسی که قدم به داخل کازینو بگذارد، وسوسه و هوس خاصی او را در بر می گیرد و ناخودآگاه او را به طرف دستگاه ها و یا میزهای قمار می کشاند.
آنچه که در ارتباط با قمار مهم است، این است که چرا و چگونه انسان ها به نتیجه قماربازی و فردای پس از بازی، فکر نمی کنند! شاید تا 99 درصد کسانی که به کازینو می روند، می دانند که بُردی در کار نخواهد بود و اگر هم بردی هم در کار باشد، موقتی بوده و سرانجام کار، باختن است. پس، چرا بعضی از ما، دست به این اشتباه بزرگ می زنیم و در ازای چند ساعت خوش بودن، حاصل دسترنج و زحمت خود را به راحتی از دست می دهیم؟ چه نامی می توان روی این کار گذاشت به جز بی فکری و خود آزاری؟
گاهی، بازی قمار و در پی آن، باختن، نه تنها می تواند بر روی شخص قمارباز، اثرات مخرب و جانکاهی داشته باشد، بلکه بر روی خانه و خانواده اش نیز می تواند تأثیرات ویرانگر و خانمانسوزی داشته باشد. چه کانون های گرم خانوادگی که به خاطر قمار از هم پاشیده شده اند!
قمار، اعتیادآور است و شخص قمارباز، در اثر وسوسه های این بازی خانمانسوز، مجبور می شود هم بخود و هم به دیگران دروغ بگوید. قمار، اعتماد به نفس انسان را از او می گیرد و در نتیجه، تفکر و شجاعت لازمه را از بین می برد.
گاهی، ما انسان ها دل و جرأت موفق شدن را نداریم و از اینکه بخواهیم در مسابقه ای و یا در کاری، برنده و موفق شویم، می ترسیم و در نتیجه، هر کاری را که انجام می دهیم، ناخودآگاه انتظار داریم که ببازیم و یا موفق نشویم.
یکی از دلایل چنین اندیشه ای، این است که هر موفقیتی، مسئولیت بزرگی به همراه دارد و ما در اثر ضعف و عدم اعتماد به نفس، نمی توانیم مسئولیت مهمی را قبول کنیم و به همین جهت، خودمان را در حالت بی مسئولیتی که همان بازنده بودن و شکست خوردن باشد، نگه می داریم.
روی سخن من، با کسانی که پول بسیار دارند و نمی دانند که با پول اضافی خود چه کنند، نیست؛ بلکه روی سخنم با کسانی است که با زحمت بسیار و کارهای سخت و طاقت فرسا، پولی بدست می آورند و بجای مصرف و خرج کردن درست هم برای خود و هم برای عزیزانشان، آن دسترنج را به آسانی در اختیار قمارخانه ها می گذارند.
گاهی ما این بازی خانمانسوز را با دوستان انجام می دهیم که آن هم جای سئوال دارد: کدام دوست واقعی و با وجدان، حاضر می شود که دسترنج دوست خودش را با تردستی و یا با خوش شانسی، از چنگ او درآورد؟
در برابر قمار، تنها کسانی برنده هستند که اعتماد بنفس دارند و اصلاً دور آن بازی نمی گردند. بقول معروف، جلوی ضرر را از هر کجا که بگیریم، منفعت است.
پاینده و پویا باشید