در روز دوشنبه 13 فروردین، حکومت جمهوری اسلامی ایران سعی کرد تا به مناسبت ضربت خوردن امام اول شیعیان، مردم ایران را از رفتن به سیزده بدر و جشن گرفتن، بر حذر دارد. اما ایرانیان که همواره سعی دارند تا از غم و غصه و عزاداری ها عبور کرده و به سوی جشنها و خوشیهایی بروند که از نیاکان خود به ارث بردهاند، به خارج از شهرها رفته و با رقص و پایکوبی، روز سیزده بدر را برگزار کردند.
در همین یک ماه گذشته، از زمانی که حدود ۸ درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند، همه چیز در ایران، نشانهای از ضعف و ناکارآمدی دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی دارد.
ارزش دلار کانادا حدود ۴۷ هزار تومان و ارزش هر دلار آمریکا به ۶۳ هزار تومان رسیده است.
اسرائیل، با جرات تمام، با موشک به کنسولگری ایران در سوریه حمله می کند و چند نفر از فرماندهان سپاه قدس را به قتل می رساند و دولت ایران چیزی به جز رجز خوانی و تهدید پوشالی ندارد. چون به خوبی میداند که جنگ با اسرائیل مساوی است با از بین رفتن حکومت جمهوری اسلامی.
آیا همه این بیکفایتیها و همه جوره به قهقرا رفتنها، نشانگر آن نیست که رژیم در حال فروپاشی است و امسال سال پایانی رژیم ضد ایرانی است؟
اگرچه منافع غرب ایجاب نمیکند که رژیم حاکم بر ایران تغییر کند، اما ایرانیان داخل ایران و همچنین ایرانیان خارج نشین در فکر آنند تا به هر شکلی که شده با گذر از جمهوری اسلامی، آینده فرزندانشان را به سوی دروازه خوشبختی تضمین نمایند.
کارشناسان اقتصادی پیش بینی میکنند که با روندی که اقتصاد ورشکسته و تورمی که در ایران وجود دارد، دلار آمریکا در طول سال جاری، به ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید. حالا دیگر جمهوری اسلامی ایران، آن قدرت و جذبه سالهای پیشین انقلاب ۵۷ را ندارد.
یکی از دستاوردهای حکومت جمهوری اسلامی ایران، همانا بیاعتبار کردن ادیان به ویژه دین اسلام در ایران است. اما کوته نظری و باریک بینی و ایدئولوژی افراطی حاکمان بر ایران، این اجازه را به آنها نمیدهد بپذیرند که همه آن افکار و عقاید به بن بست رسیده است و دیگر کاری از آنها برای بازستاندن اعتبار گذشته وجود ندارد. مردم ایران، آشکارا آنها را نمیخواهند و آنها هم به خوبی می دانند که رسوای تاریخ شدهاند.
ریزش نیروهای خودی از بدنه حکومت، همچنان ادامه دارد. همان گونه که هفته پیش در مجله شهرما هم خواندید، خانم صدیقه وسمقی که یکی از مشاوران انجمن های اولیه جمهوری اسلامی، اسلام شناس با تحصیلات حوزوی است، چگونه با مرگ آرمیتا گراوند کشف حجاب کرد و با اعتراض به ظلم و ستم رژیم نسبت به حجاب اجباری، به حاکمان فهماند که دیگر دوره ظلم و ستم آنها به سرآمده است.
اگرچه این خواب و رویایی بیش نیست، اما باز آن را می خواهم در اینجا بیان کنم: من در رویایم میبینم که آن پیرمرد دروغگو و عقب مانده در تاریخ، بر سر عقل آمده و در پایان عمرش، به ناچار به ملت ایران میگوید: من از شما بخشش میخواهم و از این پس، همه چیز را به خود شما واگذار میکنم. چون دیگر توان زورگویی و فشار بیش از این را بر شما مردم نداریم. پس، شما هم لطف کرده و با ما کاری نداشته باشید و فقط بگذارید که ما زندگی کنیم.
آنگاه، ملت ایران که از آن همه ظلم و ستم و جنایت های بی شمار، خسته شدهاند، با خوشحالی میگویند: ما از جنس شما نیستیم و فرزندان کوروش هستیم که اولین منشور حقوق بشر را به جهانیان اعلام کرد. ما اگرچه میبخشیم، ولی فراموش نخواهیم کرد و از این پس، آزاد و رها از همه قید و بندهای قرنها، به سوی آزادی و آبادی ایران و خوشبختی آیندگانمان پیش خواهیم رفت.
پاینده و پویا باشید.