همین یکشنبه، هشتم ماه ژانویه، سومین سالگرد حادثه جانگداز سقوط هواپیمای ۷۵۲ PSاوکراین است.
سه سال پیش، سپاه پاسداران به عمد با شلیک دو موشک از پایگاه پدافند خود، ۱۷۶ نفر انسان بی گناه را به قتل رساند.
پس از ۴۴ سال که از احساس “هیچ” خمینی برای بازگشت به ایران می گذرد، ملت ایران به مرور آگاه تر شده و در راه بازپس گرفتن کشورشان، توسط جوانان پاکباخته و همبسته اش، به خیزشی بی نظیر و بی بازگشت دست زده است.
با کشتارهایی که این حکومت در طول سالها انجام داده است تا به همه ایرانیان بفهماند که اگر همه ایرانیان هم کشته شوند، برای این رژیم هیچ اهمیتی ندارد و حاکمان میخواهند به هر قیمتی که شده، همچنان بر سر قدرت باشند.
رژیم ایران، برای اینکه از نظر کشورهای جهان هم مورد تهدید قرار نگیرد، صدها میلیارد دلار هزینه ساخت بمب اتمی برای ترساندن آنها کرده است.
در طول تاریخ، هیچ حکومتی در دنیا به اندازه جمهوری اسلامی ایران، این همه مخالف در سراسر دنیا نداشته است. حکومتی که نه به حال ملت خودش مفید است و نه به حال سایر کشورهای جهان.
از یک طرف، خیزش مردمی به رهبری جوانان شجاع ایران را داریم که شعارشان: زن – زندگی – آزادی – مرد – میهن – آبادی، است. و از طرفی دیگر، رژیمی داریم که شعارش: مرگ بر آمریکا – مرگ بر اسرائیل – و حجاب اجباری است. اگر این دو هدف را در دو کفه ترازو بگذاریم، فقط دیوانگان و عقل باختگان، مرگ و اجبار را انتخاب میکنند.
این رژیم، برای بقای خود، حتی به مقدسات دینی هم رحم نمی کند. یعنی، حاضر است امام زمان و واجبات دینی را هم برای بقای خود، فدا کند و اگر به این حکومت ضد ایرانی، مهلت و فرصت دوباره ای داده شود، دیگر به هیچکس رحم نخواهد کرد تا بتواند همچنان با بی کفایتی و بی لیاقتی در کلیه امور کشورداری، به حکومت خود ادامه دهد.
هر انقلابی که در دنیا صورت میگیرد برای بهتر شدن اوضاع آن کشور است. اما وقتی که یک حکومت، با ایدئولوژی خاصی بر سر کار بیاید، به ناچار به خاطر ایدئولوژی خود، حقوق بشر و سایر حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را زیر پا می گذارد و در نتیجه، کل کشور توسط آن سیستم دیکتاتوری، به بیراهه و به نابودی کشانده می شود.
از همان آغاز حکومت دینی در ایران، رژیم با اعدام سران ارتش، ثابت کرد که هیچ گونه رحمتی در کارش نیست و در طول چند دهه، برخلاف اصل ۲۳ قانون اساسی که بر آزادی بیان تأکید می کند، ده ها هزار نفر از جوانان سیاسی ایران را به جوخه های اعدام سپرد.
ستمگران رژیم، به خاطر افزایش سه برابری بهای بنزین در سال 98، بیش از ۱۵۰۰ نفر از جوانان معترض ما را مستقیماً با گلوله کشتند.
در خیزش و اعتراضات سه ماه اخیر، بیش از ۵۰۰ نفر از جوانان نازنین ما را به خاک و خون افکندند و همچنین حدود 20000 نفر هم در زندان ها بسر می برند که این کشتارها و بازداشت ها همچنان ادامه دارد تا این رژیم، باز بتواند بر ملت فلک زده ایران حکومت کرده و آنها را بیچاره تر از همیشه کند.
این همه بلا، آنهم از طرف یک حکومت بر سر ملت خودش، در طول تاریخ بی سابقه است.
دیگر بلایی نمانده است که از طرف این حکومت ستمگر، بر سر ملت ایران نیامده باشد. از هر طرف که نگاه می کنیم، فاجعه پشت فاجعه است.
نکته جالب توجه اینجاست که همه دست اندرکاران، این اوضاع بد اقتصادی و سیاسی را می بینند ولی آن را به گردن دشمن می اندازند. دشمنانی خیالی که خودشان ساختند تا بهانهای باشد برای باقی ماندن در قدرت تا ذخایر و منابع غنی ایران را بدزدند و به غارت ببرند.
ولی این بار، ملت جان به لب رسیده ایران، تصمیم خودش را برای سرنگونی رژیم ضد ایرانی گرفته و به تایید ایرانیان ستمدیده و حتی دولتمردان خارجی، راه بازگشتی هم در کار نیست و باید سنگ حکومت ظالم را از سر راه خوشبختی ایرانیان برداشت.
همین یکشنبه، در اعتراض به یکی از جنایات جمهوری اسلامی ایران که ۳ سال پیش توسط سپاه پاسداران عمداً انجام شد و در آن ۱۷۶ نفر کشته شدند، تظاهراتی در بسیاری از شهرهای ایرانی نشین جهان، از جمله تورنتو برگزار می شود. توجه شما را به اطلاعیه ای که از طرف سایت آقای حامد اسماعیلیون سخنگوی خانواده های قربانیان هواپیمایی ۷۵۲ اوکراین که در صفحه ۵ همین شماره چاپ شده، جلب میکنم.
به امید آزادی، آبادی و سربلندی کشور ایران
پاینده و پویا باشید.