چند روز پیش، خانمی به دفتر مجله زنگ زد و درحالی که کاملاً بغض کرده بود، گفت که عدهای از گروه ها و یا گروهک های سیاسی، از اینکه دیدند من یک سلطنت طلب هستم، از طریق سوشال مدیا به من توهین کرده و بد و بیراه گفتند.
تعجب و بغض این خانم، از این جهت بود که در کشور دموکراتیک و آزادی، مانند کانادا، هنوز کسانی هستند که ظاهرن، ادعای دموکراسی و آزادی بیان دارند، ولی بر خلاف دموکراسی که خود آنها هم از آن برخوردارند، در حق دیگران، بی حرمتی کرده و به آنان برچسب های ناروا می زنند!
اکنون، پس از گذشت دهه ها از انقلاب جمهوری اسلامی ایران، اکثریت نزدیک به تمام مردم، به نوعی، فرق بین آزادی و دیکتاتوری را می دانند. اما باز، چگونه چنین افرادی پیدا می شوند که نظرات و عقاید دیگران را که برخلاف نظرات و عقاید خودشان است، تمسخر می کنند و یا در جهت تخریب آنان، ناسزا می گویند و توهین می کنند؟
این خانم محترم، ادعا می کرد که شخص مزاحم،عضو یکی از گروهک های سیاسی بوده که اقدام به چنین عمل زشت و غیر دموکراتیکی زده است.
من نمی دانم تا چه اندازه این ادعا درست است، ولی احتمال اینکه مزاحمان از گروههای سیاسی باشند، بیشتر است تا اشخاص معمولی که عضو هیچ حزب و یا دسته ای نیستند.
معمولن، انسان هایی که وابستگی به هیچ دار و دسته و یا حزبی ندارند، به خود زحمت نمی دهند که به دیگران توهین کنند، به ویژه آنکه از دوستان و آشنایان خودشان هم نباشند.
اما اگر یک نفر از اعضای حزب و یا گروه سیاسی، دست به این کار غیر دموکراتیک زده باشد، باید به او گفت: مگر خود شما از همین توهین ها و بگیر و ببندها فرار نکرده اید تا از آن جامعه اختناق زده، خود را به کشوری برسانید که در آنجا از آزادی بیان برخوردار باشید؟
مگر به خاطر همین عدم آزادی بیان و نوشتن، بسیاری از هموطنان آزادیخواه ما به زندان نیفتادند و یا اعدام نشده اند؟
شما در اینجا هستید تا به خاطر هر حرفی که می زنید و هر مرامی که دارید، نه تنها شما را زندانی و شکنجه نکنند، بلکه مرام و مسلک شما هم، محترم شمرده شود.
در این کشور آزاد و دموکراتیک که خود شما هم از آزادی بیان و اظهار نظر، آزاد هستید، چگونه است که نمی توانید کسی را که عقیده و نظرش مخالف با شما است، تحمل کرده و با عقایدش، هرچه که می خواهد باشد، کنار بیایید؟
اکنون، در جامعه دموکراتیک جهانی، بسیاری از تابوهایی که در گذشته ی نه چندان دور، گناه بزرگ محسوب می شدند، شکسته شده و امروزه می بینیم که همجنسگرایی، بی خدایی، بی دینی و داشتن هرگونه مرام و مسلکی، کاملن آزاد و قانونی است.
در چنین فضای دموکراتیک و آزاد، چگونه می توان رفتاری همچون عقب مانده های فکری قرون بربریت، عملکرد و به کسانی که مخالف نظر شما هستند، توهین کرد و ناسزا گفت؟
آیا زمان آن نرسیده است که دوستان، نزدیکان و هم حزبی های چنین اشخاصی، در مقام مقابله با آنها برآیند و به آنها بگویند که بیش از این در خواب نباشند و دیگر اشتباه بس است؟ چون، جامعه جهانی به ویژه در کشورهای دموکراتیک، مدت هاست که دگرگونی ها شده و مدت هاست که همه در داشتن هر گونه عقیده و مرامی، آزاد هستند.
در جهان امروز، بی احترامی به عقاید و نظرات دیگران و عمل و رفتار ناشایست در حق آنها، دیگر جایی ندارد و همه با هر عقیده و مرامی که دارند، به هر صورتی که مایلند، می توانند در کمال امنیت خاطر زندگی کنند.
اگرچه از نظر قانونی، افترا زدن و توهین کردن، جرم است و اگر ثابت شود کسی مرتکب آن جرم شده است، مجازات قانونی دارد، ولی صرف نظر از جنبه قانونی آن، نبایستی اخلاقیات هم را نادیده گرفت و با اعمال و گفتار ناروا، دیگران را که فکر و نظر متفاوتی با ما دارند، آزرد و رنجاند.
برای بسیاری از ما که نمی توانیم با کسانی که با ما اختلاف نظر دارند، کنار بیاییم و آنها را بپذیریم، لازم است که دموکراسی را به طور جدی، تمرین کنیم و هر کسی را با هر مرام و عقیده ای که دارد، بپذیریم. همانگونه که ما آزادیم.
کشور هند، با جمعیتی حدود یک و نیم میلیارد نفری، مردمانش با هزاران مسلک و مرام دینی و عقیدتی کوچک و بزرگ، در کنار هم به آسودگی زندگی می کنند. همان مرام و مسلک های عجیب و غریبی که باور کردنشان آسان نیست. از روحانیون دینی که در مراسم مذهبی، کاملن لخت و برهنه، ظاهر می شوند، تا کسانی که با فضولات حیوانی، بدن خود را متبرک می کنند، همه و همه با عقاید و افکار مختلف، در کنار هم زندگی می کنند.
ممکن است که همه، نظر دیگران را نپذیرند، اما آنها می دانند برای اینکه مرام و مسلک خود آنها هم مورد قبول دیگران باشد، باید همه، همدیگر را قبول داشته باشند.
البته این دلیلی بر تایید آن مرام و مسلک ها نیست، بلکه تایید بر اصل حقوق بشر است که هر کس، در مرام و عقیده خود آزاد است.
از نظر من، جهان باید این مراحل را بگذراند تا به مرور زمان، به عصر آگاهی علم و دانش برسد.
اما تا آن زمان، اصل آزادی حقوق بشر که آزادی عقیده و بیان هم جزو آن است، همچنان باید محترم شمرده شود.