دلتان می خواست در چه زمان و یا در چه دوره ای از تاریخ زندگی می کردید؟ آیا دوست داشتید در دوره حافظ و سعدی، خیام، مولانا و یا در دوره صوفیان،زندگی می کردید؟
اما یاران، اگر خصوصیات ذات بشری را بشناسیم،متوجه خواهیم شد که هیچ دورهای، چه در گذشته و چه حتا در آینده، نمی تواند کاملن بدون دردسر و گرفتاریهای بشری باشد. در همه دوران تاریخ بشری، بنا به خاصیت و ماهیت ذاتی و نفس انسانی، همیشهزورگویی و سودجویی و دیکتاتوری حاکم بوده است.
امروزه هم هر چه بیشتر به سوی تکنولوژی و دنیایدانش پیش میرویم، از معنویات و روح انسانی،بیشتر فاصله می گیریم و تا آنجا پیش خواهیم رفت که کم کم به صورت موجودی ماشینی بدون روح و احساس، تبدیل شویم.
در طول هزاره ها، میلیاردها انسان به دنیا آمدند،زیستند و سرانجام، جان سپردند و رفتند. رفتن، همان تکلیفی است که برای زندگان کنونی و انسان های آینده هم تعیین شده است. همه ما، رفتنی هستیم ولیبسیاری از ما، حقیقت مرگ را فراموش میکنیم!
راستی، چه چیزی روح سرکش انسان را خوشنود و راضی نگه میدارد؟ جمع آوری مال و ثروت فراوان؟ داشتن قدرت و نیروی تجاوز و زورگویی به دیگران؟ و یا داشتن مهر و محبت و انسانیت و اهدای آن به دیگران و تسخیردل های تشنه مهربانی؟
اکنون، همه ما در دوران شگفت انگیزی به سر می بریم، آنگونه که دیگر نمی توان آینده را به درستی پیش بینی کرد و به آن امیدوار بود.
انسان، شاید تنها موجود روی زمین باشد که در پیلهخودخواهی های خود، زندانی است و اصلاً زبان دنیا را نمی فهمد. دانش، ثابت کرده است که درختان و گیاهان،با هم در ارتباط اند. گلها با هم صحبت می کنند. آبهایجهان در تعامل و گفتوگو با خشکی ها هستند و همه ذرات این سیاره زیبا، گوش به فرمان روح و نظم جهانی است و هر از گاهی، بنا به دستور و حکم روح جهانی، به حرکت و جنبش در می آیند و برای سر و سامان دادن به نظم جهانی که انسان موجب بی نظمی آن است، بدون هیچ تبعیضی، به صورت سیل، طوفان،زلزله و آتشفشان، خشکسالی، طاعون و وبا و ویروسهای مختلف، به انجام وظیفه میپردازند.
ما انسان ها حافظه ضعیفی داریم و به زودی همه آموخته ها و درس ها را فراموش میکنیم و دوباره به سوی طبیعت و خوی انسانی خود، کشیده می شویم.و دوباره همان ظلم ها و ستم ها، خودخواهی ها و جاه طلبی ها و زورگویی ها را پیشه می کنیم.
آیا جهان، برای راحت نفس کشیدن، باید از شر بشر و آسیب های آن، کل انسان ها را نابود کند؟
امیدوارم از میان همه بلاهای کنونی که جهان را فراگرفته است، خردمندتر عبور کرده و جهان و هر چه در آن استرا با آگاهی و دید بهتری بنگریم.