موسیقی شاد، شادی و خنده، مدیتیشن، حفظ نمودن شکل های گوناگون.
ازجمله عواملی هستند که با نوروپلاستی مغز اتصال نوران های مغز بصورتی صورت میگیرد که انسان را باهوشتر میکند.
هزاران سال پیش خردمندان کشور های باستانی ایران، هندوستان و چین از روی تجربه راههای مختلفی برای افزایش هوش انسان پیدا کرده و آنها را در سطح توده مردم خود پیاده نمودند.
امروزه دانشمندان مغز و اعصاب از طریق آخرین پدیده های علمی و تکنولوژی به همان نتیجه هائی رسیده اند که خردمندان دوران باستان از طریق تجربه به آن دست یافته بودند.
در ایران باستان با تشویق عموم مردم به پوشیدن لباس های رنگارنگ و موسیقی های شاد و شرکت نمودن در 24 جشن های بزرگ که در طول سال و همه سال برگزار می شد.
اجداد ما ایرانیان حتی مراسم مذهبی خود را با موسیقی های شاد برگزار می نمودند.
در هندوستان باستان با تشویق عموم مردم به مدیتیشن و آهنگ های شاد.
در چین با ابداع هزاران حروف شکل مانند برای خواندن و نوشتن که توده مردم مجبور شوند شکل ها را حفظ نمایند.
به لحاظ اینکه هندوستان و چین طی هزاران سال توانسته اند گنجینه های ملی خود- موتور متحرک جامعه خود- را حفظ نمایند با بکارگیری گنجینه ها ملی خود تواتسته اند وارد راه بازگشت به دوران شکوفائی خود شوند.
درصورتیکه در سطح توده مردم ما غم را که برای سلامتی مغزضرر داشته اثر منفی برنحوه اتصال نوران های مغز دارد و باعث میشود تصمیمات روزمره را بیشتر از روی احساسات تا منطق بگیریم- به اصطلاح عموم خرفت کردن- را جایگزین گنجینه ملی ما کرده اند و موتور متحرکه جامعه از میان برده اند.
حضور مکرر در برنامه های شادی باعث میشود اتصال نوران های مغز به بنحوی صورت گیرد که انسان هوشمند تر شود.
در صورتیکه حضور مکرر در برنامه های غم و اندوه و رنگ های تیره پوشیدن اثر معکوس برروی اتصال نوران های مغزداشته به بنحوی که انسان را خرفت میکند.
آیا از زمان حکومت شاه اسماعیل اول که بیش از 5 قرن می گذرد تا کنون جامعه داخل کشورما توانسته است دانشمندان بزرگی مانند ابوعلی سینا، راضی، سعدی، حافظ، مولانا، عمر خیام و ….را بسازد؟
و یا تمام دانشمندان ایرانی که میشناسیم متعلق به دوران قبل از دوران شاه اسماعیل اول هستند؟
آیا علت آن در چیست؟
اعراب پس از تسخیر ایران نحوه اداره کشوری را از امپراتوری ایران آموخته در امپراتوری نوپای خود پیاده نمودند.
تا زمان حکومت فاطمیان از سال 909 پس از میلاد که از مصر شروع شد و سپس به خاورمیانه و ایران گسترش یافت و سپس حکومت صفوی از سال 1501 پس از میلاد در ایران مردم آزادی در شادی و پایکوبی و حتی نوشیدن داشتند.
تا قبل از حکومت فاطمیان و صفوی مردم را تشویق میکردند که هر کسی حواسش به کار های خودش باشد و در کار همدیگر فضولی نکند. پس از رنسانس در اروپا فرهنگ
Mind your own business
از شرق گرفته شد و به تمام کشور های اروپائی و دیگر کشور های غربی گسترش یافت.
همانطوریکه می بینیم در شعر های سمبلیک حافظ در قرن چهاردهم میلادی از میکده و ساقی سخن میگوید. آیا در زمان وی میکده برای توده مردم باز نبوده که حافظ شعر های سمبلیک خود را که برای توده مردم نوشته است از ساقی و میکده گفته است.
آیا برای قدم برداشتن به سمت راه بازگشت به دوران شکوفائی از طریق بازگشت به خود خویشتن- پوشیدن لباس های رنگین شادی و پایکوبی و فضولی نکردن در کار دیگران امکان پذیر نیست؟
تحولی را که در جامعه میخواهی ببینی را از خود آغاز کن.
مهاتما گاندی
https://www.facebook.com/BadParentingPresents/videos/10155274654017606/