هفته گذشته دولت سوئد قاتلی را با دموکراسی مبادله کرد.
جمهوری اسلامی با همه فسادش، به ریش دنیا خندید و همراه با آن، سیاستمداران جهان نیز زیر لب خندیدند.
آیا جالب نیست که در میان دزدان و اختلاسگران ایران در ۴5 سال گذشته، حتی یک مرد کراواتی و یا یک زن بیحجاب هم نبود؟
همگی آنها مومن، نمازخوان و به اصطلاح مسلمان بودند.
همگی به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند.
همگی خدا ترس و دارای داغ مهر در پیشانی بودند.
همگی آنها صاحب منصب بوده و در اداره یا در وزارتخانه خود ظهرها در صف اول نماز جماعت میایستادند.
همگی، ماه رمضان را روزه میگرفتند و شبهای احیا را قرآن به سر بودند.
همگی در ماه محرم، مشکیپوش بودند و …
و در این میان مزدوران رژیم با عقده های فراوان خود، همه روزه با پرخاش و سنگدلی بر مردم فلک زده ایران می تازند.
اکثر این مزدوران، جوان هستند و پس از انقلاب به دنیا آمده اند. شاید فشار زندگی و عملکرد حکومت جمهوری اسلامی و تأثیری که بر پدران و مادران گذاشته، آنها را چنین بی رحم و عقده ای بار آورده است که حتا نام شرف و وجدان را هم نشنیده اند.
آیا پرخاشگران امروز، تنبیه شدگان دیروزند؟!
اکثر والدین، معتقدند که در کودکی، با روش تربیتی سرشار از تنبیه بزرگ شده اند و الان هم هیچ مشکلی ندارند!
واقعا؟!
کافی است که نگاهی به جامعه بیندازیم:
این همه دعوا و خشونت در جامعه ما نشانه تاثیر همین روش اشتباه تربیتی است.
در رانندگی میزان خشونت و تصادفات ما، دائم بالاتر می رود.
اینها همه نتیجه همان روش تربیتی نادرستی است که سیستم حکومتی به مردم ایران تحمیل کرده است تا
کاملن برخلاف پیشرفت های جهانی بازگشتی به قهقرا داشته باشیم.
انگار داریم عجیب ترین خواب وارونه دنیا را می بینیم:
در ایران، بی هوا زنده ایم و سم نفس می كشیم.
چون جا نداریم که مازوت تولید شده در صنعت نفت را نگهداریم، آن را می سوزانند تا مردم خفه شوند.
نیروگاه اتمی قادر به تامین برق مصرفی خودش نیست.
مادران و پدران بر سر مزار بچه های شان می رقصند و كِل می كشند.
پزشكان و پرستاران مجرم اند، كتك می خورند و كشته می شوند ویا بعضی خودکشی می کنند.
پلیس ها مواد می كشند و رشوه می گیرند.
مردم از تحریم شدن كشورشان شاد می شوند.
با باخت تیم های ورزشی، كشور جشن می گیرد.
با کشته شدن سرکردگان رژیم، مردم رقص و پایکوبی می کنند.
با حلقه گل از زندانیان استقبال می کنند.
جنازه ها دزدیده می شوند.
مصدومان جرات ندارند به بیمارستان ها بروند.
بیناترین افراد را كور می كنند.
امن ترین محل برای نگهداری پول، زیر تشك می شود.
جوانان نه تنها امکانات بلکه میل به ازدواج ندارند.
برای بچه دار شدن مردم، دولت پاداش می دهد.
قبولی كنكور، مدرك تحصیلی و پایان نامه، خرید و فروش می شود.
صندوق امانات بانك را دزد می زند.
دزد فریاد می زند: آی دزد.
جانیان زندانی، در سطح شهر مشغول حفظ امنیت هستند.
دانشجویان در زندان هستند.
استادان اخراج می شوند و یا برای كلاس های خالی درس می دهند.
كودكان را با تیر جنگی می زنند.
قمه كش ها و قاچاقچیان و دزدان، راست راست می گردند و هنرمندان و استادان و نویسندگان را دستگیر می کنند.
روسپیگری و سازماندهی شبكه تن فروشی، مجاز است اما عقب رفتن روسری جرم است.
كارمند تنبل و بی مهارت تشویق می شود و كارمند فعال و با وجدان، توبیخ.
به آدم دزد و فاسد و دروغگو می گویند: زرنگ
و به آدم پاكدست و سالم و راستگو می گویند: ابله.
جوانان ورزشكار شاداب و توانمند، جوانمرگ می شوند و شكمبارگان وارفته، عمر طولانی دارند.
کشوری غنی و ثروتمند جزو کشورهای فقیر در آمده و بی اعتباری کشور جزو افتخارات دولت شده است.
كاش زودتر صبح شود و یكی ما را از این خواب لعنتی بیدار كند.
پاینده و پویا باشید.