زلزله خانماسوز ترکیه و سوریه، بیش از ۱2 هزار نفر را به کام مرگ کشید و طبق گفته سازمان های صاحب نظر، ممکن است که تلفات انسانی این بلای طبیعی، به مرز ۲۷ هزار نفر هم برسد.
صحبت از جان های شیرین انسان هاست. جان عزیزانی که عمرشان در یک لحظه ناگوار به پایان می رسد و بازماندگان داغداری را پشت سر میگذارند که در باقی عمرشان، در حسرت از دست دادن آنها بسوزند.
حدود ۵۰ کشور جهان به زلزله زدگان دو کشور ترکیه و سوریه کمک می کنند. از جمله، جمهوری اسلامی ایران است که زلزله زدگان بی خانمان شهر خوی را به حال خود واگذاشته و به کمک همسایه شتافته است.
***********
مدام از خودم می پرسم که رژیم جمهوری اسلامی ایران، به کدام کار خوب و جنبه مثبت خود، خوشبین است و کدام عوامل کافی و مناسبی برای اداره کشور را دارد که این همه اصرار بر سر قدرت ماندن را دارد؟
آیا این حکومت، هنوز فکر می کند که می تواند اوضاع کشور در ماه آینده را بهتر از همین ماه کند؟
آیا به آنها ثابت نشده است که در طول این چهل و چهار سال، همیشه دریغ از پارسال بوده است؟
آیا گمان میکند که از دزدی ها و اختلاس ها و از فسادها و زورگویی ها کاسته خواهد شد؟
آیا این حکومت، فکر می کند روابط بینالمللی اش با بقیه جهان، بهتر می شود؟
آیا گمان می کند با میلیاردها تسلیحات نظامی که پول مردم ایران بود، و از موشک و بمب گرفته تا هزاران نیرویی که در ارتش های نیابتی خود در چند کشور عقب مانده دیگر دارد، می تواند دنیا را بترساند و به آشوب بکشد؟
آیا جهان این اجازه را به جمهوری اسلامی می دهد که صاحب بمب اتمی شود تا خود را به جهانیان تحمیل کرده و همچنان بر صندلی قدرت و ارعاب و ستم تکیه بزند؟
همه این کارها برای چه و به چه قیمتی تمام می شود؟
چرا در مغز این حاکمان ستمگر، هیچ راه درست و اندیشه انسانی و یا حقوق بشری راه ندارد؟
و چرا فکر مسموم آنها، با دیدن این همه ظلم و ستم هایی که بر ملت روا دارند، هنوز بهبود نیافته و وجدانشان در خواب مرگ فرو رفته است؟
***********
در این دنیای فانی که همه، یک روز از آن گذر خواهند کرد، چرا یک انسان باید به این فکر باشد که با هر نوع ایدئولوژی و تفکری که دارد، در زندگی خصوصی دیگران دخالت کند و آنها را با زور و شکنجه، به راه ایدئولوژی و تفکر خود بکشاند؟
چه منطقی در این عصر و زمانه می تواند این ناروایی ها و روش های غیر انسانی را توجیه کند؟
به یقین، زمامداران حکومت جمهوری اسلامی هم، به این نتیجه رسیده اند که دیگر به پایان زمامداری خود نزدیک شده اند. اما چرا آنها به یک ترفند که می تواند جلوی خونریزی و کشتار را بگیرد، نمیاندیشند؟ همان پیشنهادی که میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق این رژیم، پیشنهاد داد که قانون اساسی ایران، به رفراندوم گذاشته شود. با این رفراندوم، این بار مردم ایران، تکلیفشان را با نظام جمهوری اسلامی ایران، با یک «نه» بزرگ، روشن خواهند ساخت.
رهبران این رژیم ضد ایرانی، به خوبی می دانند که در این صورت، آنها چارهای جز عقب نشینی به شهرهای مذهبی خود ندارند و از آن پس، کشور ایران به روش: «هر کس به دین خودش»، اداره خواهد شد و دین، هرگز در مسائل حکومتداری، از جمله در قوه قضاییه، قوه مجریه و قوه مقننه، هیچ دخالتی نخواهد داشت.
دین و ایمان، یک مورد خصوصی است. همه انسان ها حق دارند که هرگونه فکر و اندیشه ای داشته باشند، چه با دین چه بی دین، چه با خدا و چه خدا ناباور.
از این درد دل ها بگذریم و برسیم به مسئله و مشکل اصلی ایرانیان که همانا حکومت غیر انسانی و ضد ایرانی جمهوری اسلامی باشد.
همه، به نوعی می دانند که آخوندها به این راحتی ها از قدرت کناره گیری نخواهند کرد. از طرف دیگر، آنها پیروانی دارند که حاضرند جانشان را برای ایدئولوژی ملایان از دست بدهند. در حالی که خود سردمداران و حکومتگران، هرگز جرات ظاهر شدن در مقابل معترضین را ندارند. چون میدانند که جانشان عزیز است. بسیاری از آنها از پیش، خانه هایشان را در خارج از کشور خریده و آماده نگه داشته اند و منتظر فرصت مناسبی هستند تا در روز مبادا، از کشور بگریزند. ولی مزدوران و جیره خواران آنها فقط امروز را می بینند و فردای پس از انقلاب آزادی مردم را نمی بییند.
آنها نمی بینند که نه تنها ایرانیان داخل و خارج از کشور، این حکومت ظالم را نمی خواهند بلکه تمام دنیا هم به آرامی و پیوستگی، همچنان علیه این نظام دیکتاتوری، پیش می روند و هر روز تحریم های بیشتری را اعمال می کنند.
شروین حاجی پور، صدای نسل جوان انقلابی و دردمند ایران، با آهنگ « برای » جایزه گِرَمی را برد و بیش از صدها میلیون نفر از مردم دنیا که این برنامه را تماشا می کردند، با دردهای ایرانیان، بیشتر آشنا شدند.
در عین حال، نباید از فکر توماج صالحی ها که مبارزین راستین در راه آزادی ایران هستند و هم اکنون در بند ستمگران گرفتارند و شکنجه می شوند، غافل بود. آن ها را از یاد نبریم و در راه آزادی آنها فریاد بزنیم.
ایرانیان خارج نشین، همچنان هر روز و هر هفته، در راستای همصدایی و همسویی با هموطنان داخل کشور، با ابتکارات تازه خود، به تظاهرات علیه جمهوری اسلامی ادامه می دهند.
این هفته همچون شهرهای ایرانی نشین دیگر در دنیا، در شهر تورنتو نیز مراسم مختلفی برگزار می شود. توجه شما را به اطلاعیه های آنان در مجله شهرما جلب می کنیم.
بعد از کشتارهای بی رحمانه در طول تاریخ کشورمان، گمان نمی کنم که هیچ ایرانی دردمند و زجر کشیده بخواهد که از این پس، خونریزی و اعدام ها ادامه داشته باشد.
آرزو داریم که گذار از حکومت جمهوری اسلامی، با خونریزی کم تری به سرانجام برسد.
ایران آینده، با صلح و صفا خواهد بود. کشوری با مردمان شاد که زبانزد دنیا شود.
با امید آزادی، آبادی و سربلندی کشور کهنسال و با فرهنگ ایران.