من در مقاله حدود یک ماه پیش، در باره جاده و راهسازی در بزرگ شهر تورنتو نوشتم که انگاری درددل بسیاری از شما خوانندگان خوب مجله شهرما بود. عده ای از خوانندگان گرامی، هم تلفنی و هم رو در رو، همفکری خود را با من اعلام کردند و کاملاً با من هم عقیده بودند.
یکی از این عزیزان که راننده تاکسی می باشد، می گفت که حتی توریست هایی که مسافر من بودند هم، از این همه راه بندان و بسته شدن خیابانها آشکارا گلگی می کردند.
هر جای این شهر بزرگ که می روی، ردیف های موانع مخروطی تعمیرات برای بستن راه، در همه جا دیده می شوند. فکر می کنم اگر از تورنتوی بزرگ عکسبرداری هوایی بکنند، بیشتر شبیه یک شهر جنگ زده باشد تا یک شهر مدرن و توریستی!
بطور کلی، سیستم جاده و خیابان سازی که در تمام شهر پراکنده است، مردم را از شهر و همچنین از فصل تابستان که بعد از یک زمستان طولانی منتظرش بودند، بیزار می کند.
هفته پیش، می خواستم که از نانوایی دائی رضا، در خیابان یانگ بین خیابابان های شانزدهم و میجرمکنزی، نان سنگگ بگیرم، ولی هر چه نگاه کردم که چطور می توانم در آن خیابان شلوغ و یک بانده، به نانوایی بروم، نتوانستم و بناچار به جای دیگری مراجعه کردم. می دانم که همه کاسبان و مغازه داران که در مسیر تعمیرات خیابان ها قرار دارند، مستقیما تحت تأثیر راه بندها و تعمیرات طولانی، بخشی از مشتریان و در نتیجه بیزینس خود را از دست می دهند.
دو هفته پیش هم، هنگام غروب که ترافیک به حداکثر خود رسیده بود به طوری که همه رانندگان، سپر به سپر مثل لاک پشت جلو می رفتند، ناگهان صدای آمبولانسی را از راه دور شنیدم. اما مگر در آن جهنم تعمیرات با مخروط های راه بند، می شد راه را برای آمبولانس باز کرد؟ من صدای آمبولانس را تا حدود ده دقیقه می شنیدم که مشخص بود که راننده آمبولانس،همراه با مریض بیچاره اش در ترافیک گیر کرده اند. در آن لحظات حساس که برای بیمار بیچاره، هر لحظه آن، اهمیت حیاتی دارد، اگر آن بیمار در اثر راه بندان بمیرد، چه کسی مقصر است؟
مردم کانادا، آنقدر صبر و نجابت دارند که در رابطه با تعمیرات طولانی خیابانها از کسی گلگی نمی کنند. در این میان، ما رسانه هستیم که چشم و گوشی و زبان جامعه هستیم و سعی می کنیم صدای مردم را به گوش مسئولین برسانیم.
من، هرگاه با کسانی که مثل خود من در اروپا زندگی کرده اند، صحبت کرده ام، همگی معتقدند که در اروپا همه تعمیرات خیابانها، سریعا به پایان می رسد، چون دولت، هم به وقت مردم و هم به راحتی آنها اهمیت می دهد. شاید بهتر باشد که برای تعمیرات خیابانها و جاده سازی، از پیمانکاران اروپایی استفاده کرد!
روی هم رفته، وقتی درباره سیستم راه و جاده سازی کانادا به ویژه تورنتوی بزرگ دقت می کنیم، انسان گمان می کند که یک عده پیمانکار مشخص، با زد و بند بازی، ده هزار پروژه را در آن واحد می گیرند و برای اینکه سایر پیمانکاران وارد رقابت نشوند، در همه جا یکی دو دستگاه با چند کارگر می گذارند و هی از این خیابان به آن خیابان می پرند و اصلاً برایشان مهم نیست که یک پروژه چند ماهه، چند سال طول بکشد.
ولی آنچه که شهرداران و مسئولین باید در نظر بگیرند، ضرر این روش و یا سیستم است که متوجه مردم بیچاره است. میلیونها ساعت در ترافیک بودن با اعصاب خرد و خراب که در نتیجه جامعه را به مریضی می کشاند، میلیونها ساعت تولید گاز و دودهای مسموم که بیماری زا هستند و محیط زیست را آلوده می کند، همگی به اقتصاد بیزینس داران که در مسیر تعمیرات و جاده سازی قرار دارند، ضرر میزند. همچنین، از نظر توریستی نیز به شهرت و محبوبیت شهر، اعتبار بدی می دهد.
سه دولت فدرال، استانی و شهری، برای اینکه به زندگی شهروندان و سلامتی جامعه اهمیت بدهند، باید در سیستم قراردادها و روش اجرایی خود، تغییرات بنیانی به وجود آورند.
بهترین راه آن است که هزار پروژه جاده سازی و تعمیراتی را در طول شش ماه تمام کرد تا با همان امکانات، ده هزار پروژه را در مدت شش سال.
مسئولانه باید عمل کرد.