همه مردم دنیا بخوبی می دانند که آنها دیکتاتورها، ظالم و زورگو هستند. بطور کلی بسیاری از ما، اشکالات خودمان را، نه می بینیم و نه قبول می کنیم ولی، دیگران بخوبی آنها را، هم می بینند و هم احساس می کنند.
صدام، قذافی و دیکتاتورهای دیگر، واقعا باور می کردند که حق با آنهاست و این مردم هستند که نمی فهمند.
هفته پیش، دونالد ترامپ بار دیگر با رهبر کره شمالی، کیم جون اون، دیدار و گفتگو داشت. بسیاری از مفسران سیاسی، از این عملکرد ترامپ که به دیدار یک دیکتاتور رفته است، ایراد گرفتند.
دیدار ترامپ و کیم جون اون که رهبری کشور را از پدر و پدربزرگش به ارث برده، از یک نظر قابل درک است که چرا یک رهبر کشوری دموکراتیک، باید به دیدار رهبری دیکتاتور از یک کشور عقب مانده که پنجاه سال از تکنولوژی جهانی نیز عقب مانده، میرود، اما از نظر دیگر، چگونه می توان با این دیکتاتور مقابله کرد تا او را برای برچیدن بمب های اتمی که در اختیار دارد، تشویق کرد؟
حق ناحق “وتو”، دست سازمان ملل را از پشت بسته است و این سازمان مثلاً بزرگ، عملاً هیچگونه اختیار و قدرت مداخله در امور کشورهائی که رهبرانشان قصد ایجاد آشوب و ترس و وحشت دارند، ندارد. ابرقدرتی مانند کشور چین که تکنولوژی ساخت بمب اتمی را در اختیار کره شمالی می گذارد و هوای آن کشور را دارد، باعث گردیده تا هیچ کشوری، جرأت نزدیک شدن به آن را نکند. سازمان ملل، دستش از یاری رساندن به مردم سوریه کوتاه است، چون روسیه، دستش پشت سر بشار اسد است. و دنیا شاهد است که در یک طرف، میلیونها نفر از مردم کره شمالی، در تنگدستی و دور از تکنولوژی جهانی بسر می برند و تقریبا ً با همه دنیا تماس ندارند و در طرف دیگر، میلیونها نفر از مردم مظلوم سوریه، در یک جنگ خانگی خانمانسوز، کشته و زخمی و از زادگاه خود، آواره کشورهای جهان می شوند. مشکلی از این دست حل نمی شود، مگر اینکه حق ناحق وتو، کاملاً از میان برداشته شود و قدرت کامل و لازم، در اختیار سازمان ملل متحد قرار گیرد.
برای آنکه کشورهای ابرقدرت که دارای حق وتو هستند، تشویق شوند تا از این حق ناحق و غیر دموکراتیک، دست بردارند، حق دیگری به آنها داده شود، مانند آن که رأی آنها چند برابر رأی کشورهای دیگر به حساب آید.
می دانیم که ابرقدرتها هرگز حاضر نیستند از این قدرت بزرگ و توفنده چشم پوشی کنند. بدین ترتیب است که هر چند وقت یکبار، منافع آنها ایجاب می کند که در یک گوشه از جهان، فتنه و آشوب بپا کنند و بقیه دنیا هم بنابر همان حق ناحق آنها، جرأت هیچگونه مداخله ای را نداشته باشند.
این وضع نابسامان و فتنه گری و ایجاد آشوب در جهان، تا کی؟