در دنیای سیاسی امروز، طرحهای دسیسه و توطئه در مراکز تصمیم گیری، توسط نخبگان، آن چنان ریخته میشود که انسان های عادی، از درک آن، عاجزند.
طرحهای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدتی که همراه با برنامهریزیهای دقیق است آنهم با چندین سناریو که در صورت شکست یکی از سناریوها، بتوان از سایر سناریوها بهره جست.
سیاستهای مرموز و مدرن، به گونهای است که نمیتوان دوست و دشمن را از یکدیگر تشخیص داد.
گاهی گرگ، در لباس میش به جان گله میافتد و چوپان ناآگاه هم، آن قدرت تشخیص لازمه را ندارد که از وجود گرگ با خبر شود.
از طرف دیگر، جهان امروز از نظر دانش و فناوری، ره صد ساله را یک شبه پیموده و نسل امروز، از نظر هوشمندی، جهشی به اندازه چندین نسل را داشته است. این اختلاف و تفاوت هوشمندی، گاهی به آن درجه میرسد که در گفتگوهای رودررو با نسل های گذشته، آن تفاوتها بیشتر آشکار میشوند به طوری که اکثراً درک و تفاهم مشترکی از افکار یکدیگر نمی یابند.
از آنجا که اکثر سیاستمداران جاه طلب، همچون رهبران مذهبی، فقط حافظ منافع خودشان هستند و بس، بیشتر امید ما، به نسل جدید و استثنایی امروز است که با آگاهی، تجزیه و تحلیل و قدرت تشخیص بهتری، با سیاستمداران و سیاستگذاریهای آنها برخورد کنند تا سرانجام بتوانند با خرد جمعی، از حقوق بشر و جان انسانهای بیگناه دفاع کنند.
کشور ایران در طول دوصد سال گذشته، از طرف ابرقدرتهای انگلیس، روسیه، آمریکا و اخیراً چین، ضربههای مهلک و کوبنده ای خورده و می خورد که اگر هوشیاری ملت نبود، این کشور کهن، دوام نیاورده و از پای درمی آمد.
در سال 57، زمانی که منافع غرب به ویژه آمریکا ایجاب میکرد، آنها دست به دست هم دادند تا رژیم شاه را سرنگون کنند. اما اکنون با وجود دشمنی آشکارای جمهوری اسلامی با آنها و زیر پا گذاشتن حقوق بشر، آنها نه تنها برای حفظ منافع خود، هیچ مداخلهای نمی کنند، بلکه همه گفتگوهای صلحآمیز و محکوم کردنهای بیشمار دروغین آنها، همگی ظاهری و پوشالی بوده و چیزی جز نمایشی عوام فریبانه نیست.
پنج ابرقدرتِ دارای حق ناحق «وتو» به خوبی میدانند که برای منافع خود همه آنها، هرچند وقت یکبار، آزادی و صلح جهانی را به خطر میاندازند.
اگر قدرت کامل در دست سازمان ملل باشد، آیا نیازی به ایجاد سازمانهای دفاعی، مثل ناتو، سیتو و سنتو و یا هر سازمان دیگری می بود؟
اخیرا نیز از طرف دولت آلمان تصمیم گرفته شده است که یک سازمان دفاعی بسیار قوی در اروپا به وجود آورند.
به طور کلی، مشکل اصلی بشر امروزی، وجود شرکتهای اسلحه سازی و دولت های جنگ افروز و فروش تسلیحات نظامی است. جان انسانها برای کارخانههای اسلحه سازی و دلالهای آنها، پشیزی ارزش ندارد و تنها راه نجات بشریت، همانا مبارزه با اسلحه آگاهی است.
هرگاه انسان ها به آن میزان از آگاهی برسند که بفهمند کارخانههای اسلحه سازی برای دفاع از حقوق بشر نیست بلکه برای منافع عده ای خاص است و نیز بدانند که هر فشنگی از هر تفنگی شلیک شود، جان انسان بی گناهی را میگیرد، آنگاه می فهمند که هنوز حقوق بشر رعایت نمیشود و باید در راه برقراری آن مبارزه کرد.
و این یک وظیفه انسانی است.
پاینده و پویا باشید.