توماج صالحی، مشهورترین رپر معترض ایران، مهندس مکانیک و کارگر تراشکاری است که دستمزد و حتی موتورش را خرج ساختن ترانههایش در اعتراض به حکومت کرده است. میگوید نمیترسد و میخواهد شجاعتش را به دیگران سرایت دهد.
در یک سال گذشته دو بار به زندان افتاد، در زندان ۳۲ ساله شد، و حالا با اتهام «افساد فیالارض» روبهرو است.
مرتبه اول شهریور ماه ۱۴۰۰ بعد از خواندن «سوراخ موش بخر» دستگیر و سپس با وثیقه آزاد شد. اما هشتم آبان ۱۴۰۱ بار دیگر به زندان افتاد.
هرچند آهنگ اعتراضی «سوراخ موش بخر» باعث شهرت فراوان او شد اما خودش میگوید اوج استقبال از او بعد از خواندن ترانه «ترکمنچای» بود که در اعتراض به قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین خوانده بود.
کودک ۷ سالهای که شعر میخواند
در ۷ سالگی موسیقی را با یادگیری تنبک و ارگ شروع کرد. چند ماه پیش در اتاقی در شبکه اجتماعی کلابهاوس گفت که از بچگی شعر میخواند و حالا شاعر محبوبش خیام است.
او اصالتا لر بختیاری است و میتواند لری صحبت کند هرچند «با کمی لهجه». از بچگی در اصفهان و شاهینشهر زندگی کرده است. دو مدرک تراشکاری دارد و مثل پدرش مکانیک خوانده و هر دو مهندس طراحی و تولید قطعات صنعتی پزشکی هستند.
پدرش هشت سال زندانی سیاسی بوده و توماج میگوید هیچ یک از اعضای خانوادهشان شغل دولتی ندارند.
سربازی رفته و همیشه موقع مصاحبه و در ترانههایش یک پوکه خالی تفنگ بر گردن دارد که خودش میگوید نشانه بختیاری بودنش است.
رپ را اولین بار از طریق برادرش که ۹ سال از او بزرگتر است شنیده و از این سبک خوشش آمده است. حوالی سال ۱۳۹۵ به طور جدی خوانندگی رپ را شروع کرده هرچند قبل از آن هم در جاهایی میخوانده و یک بار هم هنگام خواندن به خاطر پوشیدن تیشرتی با عکس دلار آمریکا روی آن بازداشت شده است.
در مصاحبهای با یکی از دوستانش در یوتیوب، میگوید از معانی مختلف توماج معنی ترکمن آن را که سوارکار شجاع است، بیش از همه دوست دارد.
موقع ناراحتی کتاب خواندن و شعر نوشتن آرامش میکند. عاشق شده و در مصاحبه چند ماه پیش با دوستش بعد از اولین زندان میگوید هنوز دلبند رابطهای است که قطع شده، اما او از آن دل نبریده است.
بوکس را دوست دارد و هر روز در باشگاه تمرین میکند مگر آنکه زندان باشد یا باشگاه تعطیل.
هشتم آبان امسال، بعد از حدود دو ماه مبارزه و زندگی در اختفا، در روستای گردبیشه در استان چهار محال و بختیاری بازداشت شد.
اقبال اقبالی، دایی توماج صالحی که خارج از ایران است در مصاحبهای به بیبیسی گفت برادرزادهاش ساعاتی پیش از بازداشت پیغام گذاشته که او و دوستانش بیرون خانه متوجه تغییراتی مشکوک شدهاند.
توماج صالحی در مدت زندگی مخفیانه در تظاهرات شرکت میکند و با ضبط ویدئوهایی از ضرورت ایستادن مقابل حکومت میگفت. خانواده و دوستانش بر اساس تصاویری که بعد از بازداشتش پخش شد، گفتهاند که او هنگام بازداشت مجروح شده و صورتش خونی است.
«من فالگیرم: ما به زیبایی میرسیم»
توماج صالحی در مصاحبهای با شبکه سیبیسی کانادا میگوید به آینده اعتراضات بسیار امیدوار است و ایمان دارد که تا شش ماه دیگر انقلاب میشود. او در ترانه «فال» هم در یک فنجان قهوه این را پیشگویی میکند که همه «مهرههای ریز» و همه «سران» دستگیر شدند:
«غیبگوام، من فالگیرم
تو قهوهی نظام حصار دیدم
یه رود میبینم تو آینده، این
جا رونق میبینم و سازندگی
ملتی رو میبینم که شادن ببین
این یکی صف شماست که بازندهاین»
در آن موزیک ویدئو او روبهروی مردی که ظاهرا نماینده نظام جمهوری اسلامی است و تسبیح به دست دارد، نشسته و آینده حکومت را پیشگویی میکند.
اما در اعتراف اجباری که بعد از بازداشت توماج صالحی از تلویزیون ایران پخش شده، مشابه این صحنه با فنجان قهوه بازسازی شده که در آن جای توماج و فرد تسبیح به دست عوض شده و توماج صالحی از «ترویج خشونت از طریق ترانه» ابراز ندامت میکند.
اما زمانی که زیر فشار بازجو و در بند نیست، در مصاحبه با شبکه سیبیسی کانادا میگوید: «موسیقی اعتراضی میتواند تحولی بزرگ ایجاد کند و بسیار در جامعه موثر است. این موسیقی به جامعه امید میدهد و شجاعت را تزریق میکند چون در جوامعی که مردم اینقدر تحت فشار حکومت هستند، سرخورده و منفعل میشوند.»
موسیقی که برای تولید آن میگوید مجبور شده موتور و وسایل خانهاش را بفروشد. چون به دلیل مفاهیم سیاسی آن استودیوهای اصفهان حاضر به ضبط نبودند و مجبور شده به جاهای دورتر مثل شمال ایران برود که هزینههای بیشتری بر او تحمیل کرده است.
وظیفهاش را تزریق شجاعت و امید به مردم میداند و میگوید ترسی ندارد: «از چه میترسم؟ از ترسو بودن میترسم، اینکه خودم بترسم. تا حالا همیشه رفتم در دل ترس.»
میگوید در تظاهراتها نگران این بوده که اگر دستگیر شود، ممکن است بعضی از معترضان ناامید و ناراحت شوند: «الان نیاز به غصه نداریم. اگر عزیزان من کشته شوند، نباید گریه کنم. باید دنبال محاکمه باشم.»
اعتقاد دارد ایرانیان به یک خانواده تبدیل شدهاند و این کار را برای حکومت در سرکوب سخت کرده است: «من رپر هستم و طبقه پایین جامعه را خوب میشناسم. وقتی این طبقه اینقدر آگاه است پس بقیه هم هستند. ما بهزودی به یک جامعه بسیار زیبا میرسیم.»
او اعتقاد دارد راهی جز مبارزه با حکومت وجود ندارد و نمیشود با حکومت مذاکره کرد.
میگوید از سال ۱۳۹۶ در تمام اعتراضها حضور داشته حتی اعتراضات ۱۳۹۷ که به گفته خودش کسی از آن یاد نمیکند: «در همه این تظاهراتها زنان شروعکننده بودند و معمولا جلو میایستادند.»
توماج صالحی اعتقاد دارد نارضایتیها بسیار گستردهتر از آن چیزی است که در رسانهها دیده میشود و دستکم ۵۰ میلیوننفر معترض هستند. اما اعتراضهای خیابانی به آن اندازه که واقعی است، در رسانهها دیده نمیشود چون فیلم گرفتن و فیلم فرستادن خطرناک است.
«چرا بروم؟»
خانواده توماج صالحی میگویند او دسترسی به وکیل نداشته و در مدت بازجویی تحت فشار و آزار بوده است.
اسدالله جعفری، رییس دادگستری اصفهان اتهامهای او را علاوه بر «افساد فیالارض»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «تشکیل و اداره دستهجات غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی از طریق فضای مجازی و تحریک و ترغیب افراد به اعمال خشونتآمیز» اعلام کرده اما گفته دادگاه او هنوز تشکیل نشده است.
توماج صالحی در یکی از مصاحبههایش تاکید کرده که به مبارزه خشن و مسلحانه اعتقاد ندارد و آن را به زیان اعتراضات فعلی میداند چون باعث کم شدن جمعیت معترضان در خیابان میشود. در مصاحبه با سیبیسی تاکید کرده که باید با دست خالی به خیابان رفت.
همچنین میگوید مخالف انتخاب یک لیدر و رهبر برای اعتراضات است اما شورای گذار برای هماهنگی اعتراضات لازم است و این شورا به تدریج چه از داخل و خارج شکل میگیرد.
هرچند توماج صالحی گفته بود که در صورت بازداشت بیشتر به اخبار زندانیان گمنام دیگر توجه شود، اما بسیاری از چهرههای شناختهشده از جمله علی کریمی، بازیگر فوتبال، شاهزاده رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران و شمار زیادی از هنرمندان و نهادهای حقوق بشری توماج صالحی را «صدای مردم» ایران خوانده و خواستار آزادی او شدهاند.
در مصاحبه یوتیوبی با دوستش بعد از بازداشت اول درباره اینکه چرا از ایران نمیرود، میگوید: «دلیلی ندارم بروم. چرا بروم؟ خیلیها حق دارند بروند. همه به جز من حق دارند بروند. بعضی میگویند بمانید و مبارزه کنید. اما قرار نیست همه مبارزه کنند. همه که جنگجو و مبارز نیستند. مردم به کسی و به دیگران بدهکار نیستند، مگر اینکه دست در دست ظالم بگذارند.»
او قبل از شروع اعتراضات در مصاحبهاش میگوید ایرانیانی که رفتهاند، به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، حق داشتهاند بروند اما «من فرق دارم. من دوست دارم تغییر ایجاد کنم. من یک عرق نه به خاک ایران، بلکه به مردم ایران دارم و ایران را هم ملک مردم میدانم.»
در مصاحبه با سیبیسی میگوید به پیروزی نزدیک ایمان دارد و ایران آزاد را ایرانی میبیند که «وقتی میروی در خیابان نترسی، شادی جرم نباشد، رقص جرم نباشد. کشوری که لباسشخصیها نتوانند تو را در خیابان بدزدند. تجاوز کنند، اسید بپاشند.»