هنگامی که از مجیدرضا رهنورد، جان باخته راه آزادی، می پرسند: در وصیت نامه ات چه نوشتی؟
این جوان برومند و دلاور گفت: « دوست ندارم بر سر مزارم گریه کنند. بر مزارم، قرآن و نماز نخوانند. شادی کنند.»
این گفته پر معنا که در همه جا از آن به نشانه شجاعت و دلاوری یاد می شود، از یک فرهنگ غنی و اصیل ایرانی سرچشمه می گیرد که گوینده آن، به اصالت و فرهنگ بی نظیر خویش می نازد و به آن می بالد.
چرا و به چه دلیل انسان، در این دو روزه عمر، باید غمگین و ماتم زده باشد؟
چه کسی می خواهد که مردم شاد نباشند و چه کسانی از غم و غصه مردم، بهره ها می برند؟
همه شما به گمان بسیار، جواب این سوال ها را به آسانی می دانید.
آیا انسانی که به دنبال غم و غصه می گردد و از غم و اندوه دیگران سود می برد، انسان سالم و آگاهی است؟
آیا چنین شخصی که در پی گریاندن مردم است، دچار مشکلات روحی و روانی نیست؟
پیش از ورود اسلام به ایران، ایرانیان هیچ گونه مراسم سوگواری و عزا نداشتند. در تاریخ ایران باستان، حتی یک روز به عزا و عزاداری هم اختصاص داده نشده است.
هرچه بود، جشن بود و جشن بود و جشن.
هر ساله، جشن های گوناگون به بهانه های مختلف که بیشتر آنها برای پاسداری و سپاسگزاری از طبیعت بود، در ایران باستان، هرچه با شکوه تر برگزار می شد.
هر ماه ایرانی، جشن مخصوص به خودش را داشت و علاوه بر آن، جشن های متعدد دیگری هم به انگیزه های گوناگون، شادی بخش دل های ایرانیان بود. جشن هایی مانند:
جشن نوسره،
جشن سده،
جشن شب یلدا (شب چله)،
جشن چهارشنبه سوری،
جشن نوروز،
جشن بهاربُد،
جشن و مراسم آب پاشی،
جشن سیرسور،
جشن بتیکان،
جشن گاو گیل،
جشن بادبره،
جشن نوروز،
جشن بمو که جشن مخصوص مانَویان بود و جشن های ریز و درشت دیگر که از یادها رفته است.
انقلاب آزادی ایران که پایان بخش انقلاب اسلامی خواهد بود، به همراه خود، شادی ها و جشن هایی را به ارمغان خواهد آورد تا ملت ایران را بار دیگر، به یکی از شادترین ملت های جهان، تبدیل کند.
آنچه را که ما از تاریخ پر از نشیب و فراز خود و از زندگی گذشتگان مان باید بیاموزیم، فرازهای ارزشمندی است همچون جشن ها و مراسم زیبا و شادی بخشی که به انسان و انسانیت، معنایی تازه می بخشند.
هیچ ارزشی ندارد و اصلاً هم منطقی نیست که به هر بهانه ای، عمر و زندگی، با غم و اندوه بگذرد، بلکه باید جام جان را با شراب شادی و سرور پر کرد و از زندگی کوتاه خود لذت برد.
غم و غصه و عزاداری برای کسانی که بیش از هزار سال پیش، بنا به هر دلیلی کشته شده اند، صرفاً برای حفظ شغل عده ای خاص، اصلاً روا و منطقی نیست. آنهم برای کسانی که در جهان اسلام جزو اقلیت مطلق بوده و هستند.
در طول تاریخ، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، صدها میلیون انسان بی گناه، به روش هایی بسیار وحشتناک تر، کشته شده اند که هیچ نامی و یادی از آنها باقی نمانده است و اگر هم باشد، دلیلی بر اتلاف وقت و سوگواری بر آنها نخواهد بود.
آنچه که مهم است، این است که نگذاریم کشتار و جنایات علیه انسان های بی گناه، بازهم تکرار شود. ما باید بیاموزیم تا شاهراه آزادی و دموکراسی و صلح و صفا در جهان، گشوده باشد وهیچ کس نتواند سد راه آن باشد.
در فیلم هایی که بر مزار جانباختگان راه آزادی که از جوانان برومند ایران در شبکه های اجتماعی پخش می شود، مشاهده می کنیم که در کنار مزار آن نازنینان، مادران و پدران و خانوادهها به سوگواری نشسته اند و در کنار آنها هم کسانی با ساز تار و و دف، گریه و زاری بازماندگان را همراهی می کنند که در حقیقت، خانوادههای داغدار، بر سر قبر عزیزان از دست داده شان، صدای ساز را با صدای مداح و دعاخوان، عوض کرده اند که خود گویای این است که مردم، دیگر عزاداری و سوگواری را حتی در زمان عزاداری و سوگواری، هم نمی خواهند.
***********
در راستای همصدایی با هموطنان داخل کشور، صدها هزار ایرانی خارج نشین هم در سراسر جهان، هر هفته و هر روز، مدام در تظاهرات مختلف شرکت می کنند.
از جمله، هموطنان ما در شهر تورنتو، گروه « عاشقان ایران » است که از جوانان پاک سرشت و وطن دوست ایرانی تشکیل شده است.
گروه « عاشقان ایران » همچون یکشنبه پیش، باز هم برنامه اعتراضی خود را همین یکشنبه در مرکز شهر تورنتو برگزار می کنند.
توجه شما را به اطلاعیه گروه “عاشقان ایران” در صفحه ۸۷ مجله شهرما جلب می کنم.
با امید آزادی، آبادی و سربلندی ملت بزرگ ایران
پاینده و پویا باشید.