جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی که چندی پیش توسط پلیس این کشور به قتل رسید، موجب شد تاصدها هزار نفر از سیاه پوستان و همچنین سفید پوستانآمریکا در اعتراض به عملکرد خشونت آمیز پلیس، دست بهتظاهرات بزنند. نزدیک به دو هفته است این تظاهرات، درده ها شهر آمریکا برپا می شود و برخوردهایی نیز بانیروهای انتظامی رخ داده است. ظاهراً کنترل اوضاع ازدست مجریان قانون خارج شده است و معلوم نیست که بهاین سادگی ها و یا به این زودی ها، این بلوا فروکش کند.
به راستی چه چیز باعث می شود تا نیروهای پلیس، تا بهاین اندازه دست به خشونت بزنند؟!
به نظر من، مهمترین عامل این نوع خشونت ها و اعتراضات، اینها هستند:
از آنجا که حمل اسلحه در آمریکا مجاز است و هر لحظهممکن است شخصی در اثر عصبانیت و یا دیوانگی،دست به اسلحه ببرد و شروع به تیراندازی کند. پلیس نیز در مقابل مردمی که ممکن است اسلحه داشته باشند و بخواهند ناگهان از آن استفاده کنند، احساس امنیت نمیکند. به همین جهت سعی میکند که خود را قوی و مقتدرنشان دهد و نشانه قوی بودن، اعمال خشونت آمیز است.(به طور متوسط، هر ساله حدود دوازده هزار نفر در آمریکا توسط اسلحه کشته می شوند.)
یکی دیگر از دلایل این گونه خشونت ها، سابقه نژادپرستی است که از زمان بردهداری آغاز شده و به تدریج در طول بیش از دو سده، کمرنگ نر شد ولی کاملاًاز بین نرفت. سیاهپوستان آمریکا اگرچه آزادند ولی نگاههای سنگین تبعیض نژادی را در چشمان بعضی از سفیدپوستان احساس می کنند و ناخودآگاه، برای فرار ازترس تاریخی شان، دست به کارهای خلاف قانون میزنند.
از دلایل دیگر، از نظر من، کمبود اخلاقیات و سطح پائین فرهنگی است که در آمریکا جاری است. در حقیقت کشورآمریکا از نظر اخلاقی، یکی از پایین ترین کشورهایدنیاست. دلیل آن هم تعداد زندانیان این کشور است.جمعیت آمریکا 5% جمعیت کل دنیا را تشکیل می دهد، درحالیکه جمعیت زندانیان آن، 20% کل زندانیان جهاناست.
مثال دیگر: هر زمان که در یکی از شهرهای آمریکاخاموشی به وجود بیاید، به طور ناخودآگاه انتظار میرودمشتریانی که در فروشگاهها حضور دارند، از آن فرصتاستفاده کرده و در تاریکی، دست به چپاول اجناسفروشگاه ها بزنند. حال آنکه اگر این مورد، در کشوریمانند ژاپن و یا آلمان پیش بیاید، مشتریانی که درفروشگاه ها حضور دارند، کالاهایی را که برداشته اند،سر جای خودش می گذارند و با آرامش از فروشگاه هاخارج می شوند.
همین بی اخلاقی موجب شده است تا مردم آمریکا به نسبت بقیه کشورهای جهان، به بیماری ویروس کرونا دچار شوند به طوری که حدود دو میلیون نفر مبتلا شده و بیش از صد هزار نفر هم جانشان را از دست داده اند.
من، هنوز معتقدم که باید سازمان هایی در همه کشورهای جهان، از جمله آمریکا به وجود بیایند که سعی در تشویقو ترغیب اخلاقیات کرده و دست به فرهنگ سازی عمومی بزنند. چون، اینگونه که فرهنگ جهانی پیش می رود،انسان ها به زودی از مقام انسانیت، دور و دورتر میشوند و دیگر راه برگشتی نخواهد ماند.
فرهنگ ضعیف و پائین آمریکا و همچنین قوانین اولیه بیش از ۲۰۰ ساله آن، موجب شده است تا هر چند وقتیکبار، دیوانه ای اسلحه به دست بگیرد و عدهای بی گناهرا به رگبار ببندد و جانشان را بگیرد. و یا گاه گاهی،خشونت پلیس انتظامی را شاهد باشیم.
اما این بار، مردم خشمگین، ویروس خطرناک کرونا وفاصله گذاری اجتماعی را نادیده گرفته و برای اعتراض بهاعمال پلیس، به کف خیابان ها آمده اند تا صدایشان را به گوش مسئولان برسانند. و ظاهراً به این راحتی ها هم دست بردار نیستند تا قانونگذاران، قوانین جدیدی را دررابطه با رفتار پلیس، وضع کنند.
بله، یک نفر در آمریکا به دست پلیس کشته می شود وصدها هزار نفر، از دموکراسی کشور استفاده کرده و بهخیابان ها می آیند تا به این عمل اعتراض کنند. در حالیکه در کشور دیکتاتور زده ایران، صدها هزار نفر معترضبه قیمت بنزین، به خیابان ها می آیند و هزاران نفر از آنهابه دست نیروهای امنیتی، ترور می شوند. نکته جالباینجاست که رهبر ایران، درد ملت ایران را نمی بیند و ازاین فرصت استفاده کرده و به بهانه قتل جورج فلوید، به سیاست های آمریکا حمله می کند و از آن ایراد میگیرد.به قول معروف: کور خودش است و بینای دیگران.
واقعاً در این روزگار بسیار سخت که از در و دیوار بلا می بارد، آیا میتوان به راحتی زندگی را کذراند و از آن، جانسالم به در برد؟ خدا میداند.