می گویند که کانادا، دو فصل دارد: فصل زمستان و فصل جاده سازی. دلمان خوش است وقتی که زمستان سخت و طولانی کانادا را که پشت سر می گذاریم، به فصل زیبای بهار و تابستان می رسیم. غافل از آنکه فصل جاده سازی در راه است تا آدم را از آرزوی رسیدن به فصل بهار و گرما، پشیمان کند.
طبیعی است که آب و هوای سرد کانادا، جاده های این کشور پهناور را از ریخت و شکل بیندازد تا در فصل گرما، نوبت به بازسازی و تعمیر آنها فرا برسد. تا اینجای قضیه، مشکل و ملالی در بین نیست. اما اشکال از آنجا آغاز می شود که کار جاده سازی، در تمام شهر و بطور همزمان با هم صورت می گیرد که نه تنها زیبایی شهر را به زشتی و رفت و آمد اتومبیل ها را هم به نوعی فاجعه تبدیل می کند، بلکه تابستان زیبا را بی ارزش و زحمت مردم را صد چندان میکند بطوری که آدم، باز مجبور به آرزوی بازگشت زمستان می کند.
در شوهای تلویزیونی، دیده ایم که چگونه صدها نفر با یکدیگر همکاری تنگاتنگی دارند تا یک خانه سه طبقه را در عرض فقط یک هفته، به پایان برسانند. حالا تصورش را بکنید که بخواهند آن خانه را با چهار یا پنج نفر بسازند!
زمانی که پیمانکاران جاده سازی، در کانادا به ویژه در تورنتو، برنده مناقصه می شوند، جاده ها را به دلخواه خود در اختیار می گیرند و بر سر هر پروژه، یکی دو دستگاه جاده سازی همراه با چند کارگر و مهندس می گذارند تا کار را آغاز کنند و بدون آنکه کار آن جاده به پایان برسد، آن را برای روزها و هفته ها نیمه کاره رها کرده و به سراغ کار دیگری می روند. و به همین ترتیب، همه کارهای جاده سازی برای مدتها نیمه کاره رها می شوند. بدین ترتیب، می بینیم که کل ترافیک شهر فلج شده و هیچ کار راهسازی هم تا پایان فصل خوب گرما، تمام نمی شود.
یک شرکت راه سازی، فقط چند صد نفر کارگر و مهندس دارد و به جای اینکه همزمان در ده ها و یا صدها پروژه شرکت کند که ماه ها بطول می انجامد، چرا همه گروه خود را بر سر فقط چند کار که در عرض چند هفته تمام می شود، بکار نمی گیرد؟
نمی دانیم چند پیمانکار راه سازی در شهر بزرگ تورنتو به کار مشغول هستند، ولی آنچه که مهم است، این است که با آغاز فصل بهار و تابستان، مردم این شهر بزرگ نباید تاوان بی نظمی جاده سازی دولت را بدهند. هر روز، میلیون ها ساعت در پشت چراغ و در جاده های باریک، تلف می شود و میلیون ها لیتر گاز و دود اتومبیل ها، به محیط زیست آسیب می رساند. زمانی که شهروندان در کنار خانواده های خود باید لذت ببرند، بیهوده در ترافیک غیر ضروری، گرفتارند که در ضمن، آسیب های روحی و روانی هم به دنبال خود دارد.
سوال اینجاست که آیا جاده سازی شهرهای بزرگی همچون تورنتو، در دست یک عده پیمانکار مافیایی قرار دارد که می خواهند تمام قراردادهای دولت را فقط در اختیار داشته باشند و یا اینکه اصلا زیبایی شهر، راحتی مردم، زمان و بنزین تلف شده، برای دست اندرکاران، هیچ اهمیتی ندارد؟
من، ترجیح می دهم که در خیابان های خرابی که می توان آنها را در عرض چند هفته درست کرد، اصلاً رانندگی نکنم تا اینکه ماه ها گرفتار محدودیت و مشکلات رانندگی عذاب آور در همان خیابانها باشم.
باید تغییراتی اساسی، در راستای جاده سازی در شهرهای کانادا صورت بگیرد تا برای شهروندان ارزش قائل شد و عمر و زندگی روزمره مردم، به هر دلیلی از جمله سودجوئی، دستخوش بی احترامی قرار نگیرد.