هزاران بار شنیده ایم که عمر کوتاه است و زمان به سرعت دارد می گذرد.
لحظه ها را غنیمت شمار و کار امروز را به فردا میفکن.
و از همین حالا هم از لحظات عمرت لذت ببر.
در زمان های قدیم که تکنولوژی مانند امروز وجود نداشت، صبح ها هر کسی برای کارش، از خانه خارج میشد و غروب هم به خانه اش باز می گشت.
در آن زمان، نه تلویزیون وجود داشت و نه رادیو، اینترنت و یا وسایل تفریحی و سرگرم کننده دیگر. به همین جهت، اوقات فراغت در آن زمان ها، بسیار فراوانتر از امروز بود.
اما امروزه در دنیا، هزاران مورد سرگرم کننده درباره هر چیز وجود دارد که اکثر ما نمی دانیم چگونه به آن همه کار بپردازیم و یا چگونه برای انجام خیل کارهایمان، وقت پیدا کنیم!
در این آشفته بازار، بعضی از ما، هنوز دست روی دست می گذاریم و هنوز بلاتکلیف هستیم و نمی دانیم که در زندگی چه میخواهیم. ما هر روزمان را به صورت باری به هرجهت، می گذرانیم بدون اینکه برنامه خاصی داشته باشیم و اکثرن می گوییم: هرچی پیش آید، خوش آید.
اما، از میان ما کسانی هستند که کارهایی انجام می دهند، کارستان. آنها با کارهایشان، سرنوشت دیگران را عوض می کنند؛
بیشتر اوقات، موضوع های مختلف، سر راه ما قرار گرفته و حواسمان را منحرف میکنند. اما اگر قرار باشد که ما حتمن کاری را انجام دهیم، باید با اراده قوی در مقابل آن، روی خواسته هایمان تمرکز کنیم . بدانیم که در امر خیر، دیگر نیازی به استخاره نیست.
اگر بناست که مطلبی بنویسیم، همین امروز آن را آغاز کرده و بنویسیم.
اگر می خواهیم با کسی تماس بگیریم، فرصت را از دست ندهیم.
بعضی از ما، منتظرم تا دیگران به ما بگویند که چه کنیم، چه بپوشیم، کجا برویم و یا با چه کسانی دوست باشیم و رفت و آمد کنیم.
بعضی ها، خودجوش هستند و به طور خودکار، برنامه هایی را برای خود و دیگران طراحی می کنند و آن را با کمک دوستانشان، به اجرا درمی آورند.
ما باید سعی کنیم زندگی خودمان را مدیریت کنیم و در عین حال، سعی کنیم که ابتکار عمل هم داشته باشیم، حتا در بعضی بخش ها پیشتاز هم باشیم.
مدتها بود که من علاقه داشتم تا نوشته هایم را، به ویژه گزیده هایی از سخن سردبیر را به صورت یک مجموعه، در یک کتاب، به چاپ برسانم.
همچنین، بسیار علاقهمند بودم تا بهترین متن های انتخاب سردبیر را در یک مجموعه، به صورت کتاب منتشر کنم.
اکنون با انگیزه مقدمهای که در بالا خواندید، خود من هم از این خط مشی، پیروی کرده و از همین امروز، برای انجام آنها فعالیت خواهم کرد.
خلاصه کلام اینکه، برای انجام هر کاری، باید در خودمان این احساس و انگیزه را به وجود بیاوریم که اگر آن کار را انجام ندهیم، زندگیمان مختل و دستخوش بحران خواهد شد.
پس، تا انجام کار، نبایستی فرونشست و سستی کرد. از قدیم گفتهاند: خواستن، توانستن است و باید توجه داشت که این خواستن، به معنی آرزوی شدید است که با هوس های معمولی، فرق دارد. در خواسته هایمان باید قاطع باشیم و با همت و اراده، آنها را پیگیری کنیم. وگرنه زمانی فرا خواهد رسید که با صدها یا هزاران آرزوی برآورده نشده و با حسرت فراوان، با زندگی وداع خواهیم گفت.
اکنون، ببینیم که سقراط حکیم، برای انگیزه انجام دادن کار، چه چیزی را پیشنهاد می کند:
موفقیت و سقراط
مرد جوانی، از سقراط حکیم، پرسید: رمز موفقیت چیست؟
سقراط ، به مرد جوان گفت: صبح فردا به نزدیکی رودخانه بیا.
هر دو حاضر شدند. سقراط از آن مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. آنها با هم وارد رودخانه شدند و وقتی آب، به زیر گردنشان رسید، سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.
مرد جوان، تلاش می کرد تا خود را از خطر خفگی نجات دهد، اما سقراط، چون قویتر بود، او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد، محکم نگاه داشت.
سپس، سقراط، سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد، کشیدن یک نفس عمیق بود.
سقراط از او پرسید: در آن وضعیت خفگی، بگو تنها چیزی که میخواستی، چه بود؟
مرد جوان جواب داد: هوا.
سقراط گفت: همین، راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را میخواستی، در جستجوی موفقیت هم باشی، بدستش خواهی آورد. راز دیگری وجود ندارد.
پاینده و پویا باشید