شاید شرایط سن و سال من باشد که نسبت به همه چیزی که در اطرافم می بینم، احساس نزدیکی می کنم!
من، با گل و گیاه حرف می زنم و از در و دیوار و همه چیز هم سپاسگزارم.
به گمان من، همه چیز بجز حیوانات، دارای روح و احساس است و همه آنها به ویژه گیاهان، نسبت به رفتار و گفتار ما، عکس العمل نشان می دهند.
پیش از بهار، با درخت گیلاس توی حیاط خانه مان که هرساله حدود بیست تا سی میوه گیلاس میداد، صحبت کردم و از او تقاضا کردم که در فصل تابستان، بار بیشتری بیاورد.
در بهار، به ناگاه آن درخت گیلاس، شکوفه باران شد و بیش از دو سه هزار میوه گیلاس بار آورد.
همین آزمایش را با چند بوته گیاهی دیگر نیز انجام دادم و از آنها نتیجه مثبت گرفتم.
ممکن است بسیاری از شما، حرف هایم را نپذیرید و آن را فقط باورهای شخصی من بدانید. ولی آنچه که برای من مهم است، این است که باورهای من، به صورت ایمانی قوی و کارآمد، در وجود من پا گرفته و مرا در همین ارتباط، توانمند و قوی ساخته است.
آیا بهتر نیست که همه انسان ها به باورهایی اعتقاد و ایمان داشته باشند که از آنها انسان های بهتری می سازد؟
واقعاً مهم نیست که به چه دین و مسلکی اعتقاد داریم، ولی به هر چه که اعتقاد داریم، باید سعی کنیم نه تنها کسی را نیازاریم بلکه خیر و خوبیمان به دیگران هم برسد.
با آمدن حکومت جمهوری اسلامی ایران و با شناختی که ملت ایران از ماهیت شغل آخوندی و افکار آنها به دست آورد، اکثریت ملت ایران، به ملیگرایی روی آوردند. همان چیزی که عمامه داران همواره با آن مخالف بوده و آن را نفی
می کردند.
از نظر من، ملی گرایی همان مهر به زادگاه و همبستگی بین اقوام داخل کشور است که پیش از این، از طرف عمامه داران، سعی می شده تا این مهر و همبستگی ها، بی ارزش جلوه کنند.
اکثر ایرانیان، به این نتیجه رسیده اند که هر کس در آن خاک پاک به دنیا آمده باشد، هموطن نامیده می شود و عزیز و گرامی است.
شاید در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله، تمام اقوام ایرانی، از هر گروه و نژاد، تا به این اندازه به یکدیگر نزدیک نشده باشند.
یکی از نشانه های ملی گرایی، از همان اوایل انقلاب، با انتخاب اسامی اصیل ایرانی بر روی نوزادان، بود که به مرور زمان، تبدیل شد به سازمانها و نهادهای اجتماعی و ملی که در اساسنامه خود، خواهان تمامیت ارضی ایران و احیای آداب و سنت های زیبای باستانی ایران شدند.
از طرف حکومت جمهوری اسلامی هم بارها سعی شد تا نوروز و چهارشنبه سوری را کم فروغ جلوه داده و سیزده بدر را بطور کلی حذف نمایند. اما شرف ملی، چنین اجازه ای را نداد.
مردم، علاوه بر نوروز، چهارشنبه سوری و سیزده بدر، به جشن های دیگری مانند: مهرگان، تیرگان، شب یلدا و سده نیز روی آوردند.
مورخین نامدار ایرانی و یونانی، حتا به یک روز عزا و سوگواری هم در ایران باستان، اشاره ای نکرده اند و همگی، به مناسبت های مختلف، حکایت هایی از ده ها جشن با شکوه در عهد ایران باستان نام بردهاند.
به طورکلی، خوانندگان گرامی، ملی گرایی، همه ما را تشویق و ترغیب می کند تا هموطنان خود را از هر قوم و نژادی که هستند، به آنها احساس نزدیکی بیشتری داشته و آنها را دوست داشته باشیم.
ملی گرایی، از نظر من، نژاد پرستی نیست. چون ملت ایران، از اقوام و نژادهای مختلفی تشکیل شده است. از ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران و سایر نقاطی که فرهنگ ایرانی، در آن جاها جاری است، ما با آنها احساس همدلی و هموطنی میکنیم. فرهنگ مشترکی که بر اساس خوبی ها شکل می گیرد، نژاد پرستی هرگز در آن، جایی ندارد.
دید و نگاه ما ملت ایران، پس از انقلاب جمهوری اسلامی، کاملاً متفاوت شده و بینش و جهان بینی ما همراه است با علم و تجربیاتی که در سراسر جهان به دست آوردیم، همراه شده است.
شکی نیست که ما نیاز به فرهنگ سازی داریم اما نه به قول بدبینان که نسل ها طول بکشد، بلکه از نظر من، حداکثر می توان در مدت ده سال، با همت و اراده ملی، فرهنگ اصیل ایرانی را جایگزین کژی های حاصل از این فساد و فحشای امروزی نمود.
در رابطه با جشن های ملی ایرانی، تلویزیون ایرانیان کانادا، سه شنبه آینده ۲۱ دسامبر افتخار دارد که جشن ویژه شب یلدا را از ساعت ۶ بعد از ظهر تا پاسی از نیمه شب، به هموطنان ایرانی و همزبانان تقدیم کند.
می دانیم که فرهنگ زیبای ایرانی، از طریق بزرگسالان، به کودکان منتقل می شود. در این امر مهم، نباید سستی کرد و شایسته است که این فرهنگ والا را به فرزندانمان بشناسانیم و ارزش های ملی و هویتی خودمان را به آنها انتقال دهیم.
به امید برگزاری جشن های زیبای اصیل ایرانی در میان همه اقوام و ملل جهان که نشانی از دوستی ها و محبت بین انسان هاست.