فردا جمعه، دوم اسفند برابر با 21 فوریه، انتخابات مجلس یازدهم ایران برگزار می شود. مدتی است که در ایران، کارزار “رأی بی رأی” براه افتاده است. اکنون، از نظر جمهوری اسلامی، بدترین زمان برای انتخابات مجلس است. کشتار آبان ماه، سرنگونی هواپیمای اوکراین و کشته شدن 176 مسافر آن، اوضاع اقتصادی کشور، فقر و فشار و فساد و اختناق و صدها مورد دیگر، باعث شده است تا کارنامه جمهوری اسلامی، سیاه تر از پیش شود.
در انتخابات دوره های قبلی، همیشه کسانی اجازه شرکت در انتخابات را داشتند که مورد تأیید نظام جمهوری اسلامی باشند. این، بدان معناست که مردم باید عده ای را بین انتخاب شده های رژیم، انتخاب کنند. در حقیقت، چنین می توان گفت که شما آزاد هستید به هر کسی که من پیشنهاد می کنم، رأی بدهید!
از آنجا که نهاد حکومت اسلامی ایران، بر مبنای دروغ و فساد بنا شده است، اختلاس ها و دزدی های نمایندگان که منتخب نظام هستند نیز طبیعی و عادی به نظر می رسد! جالب اینجاست که 90 نفر از نمایندگان فعلی که مورد تأیید نظام هم بودند، برای انتخابات آینده مجلس، به خاطر فسادهای مالی و غیره، رد صلاحیت شده اند.
نظام، در باتلاقی که خود کنده است، روز به روز بیشتر فرو می رود که سرانجامی جز غرق شدن در این منجلاب ندارد. اما مشکل اینجاست که در این نابودی، ملت ایران را هم بدنبال خود می برد و هیچ عقل و خردی هم نیست که دست کم، نسبت به کشور و ملت، احساس رحم و شفقتی داشته باشد.
بسیاری از مردم می پرسند: چرا زمان شاه که فقط نیاز به اصلاحات بود، انقلاب کردیم ولی اکنون که نیاز به انقلاب است، چرا فقط طالب اصلاحات هستیم؟
نکته مهم اینجاست که روشنفکران آن زمان، به اندازه کافی، آگاهی و شناختی نسبت به حکومت دینی نداشتند و ذهن آنها متمرکز بر سالم بودن دین و مذهبیون بود که این تجزیه و تحلیل اشتباهی آنها، زمانی آشکار شد که مذهبیون با طبیعت ذاتی زیاده خواهی شان، به تدریج زمام امور را به دست گرفتند و دیگر از خر مراد، پایین نیامدند. چون زور و قدرت، برای این جاه طلبان، بسیار لذتبخش بود. حالا سئوال اینجاست که وقتی این حکومتگران، لذت قدرت و مقام را چشیده اند، آیا امکان دارد که با صلح و آرامش، مسند قدرت را رها کنند و آن را به صاحبان اصلی، یعنی مردم واگذار کنند؟ یا اینکه باید با بریدن دستان آنها که صندلی قدرت را محکم چسبیده اند و با ریختن خونشان، از آنها سلب قدرت کرد؟
شکی نیست که اگر مردم زمان انقلاب، تصویر و تصوری از وضع کنونی حکومت ایران می داشتند، هرگز به این بزرگترین اشتباه تاریخی، دست نمی زدند. اما به قول احمد کسروی، ملت ایران، یک حکومت، به مذهبیون بدهکار بود تا از ماهیت حکومت دینی آگاه شود که آن هم، به قیمت بسیار گزافی برای ملت ایران تمام شد.
قبل از انقلاب، مردم دین و ایمان خودشان را داشتند، اما زمانی که مذهبیون قدرت را در دست گرفتند، معیارهای دینی را به هم ریختند و پایه های دین و ایمان را سست و متزلزل کردند. اکنون دیگر در ایران، دین گریزی، یک موضوع عادی شده است. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی، با کجروی ها و نامردمی هایش، فاتحه دین را در ایران خواند که پس از گذار، باید بر اصول و مقررات دینی، نگاهی دیگر انداخت.
اما در باره انتخابات مجلس ایران، در آماری که در همین باره گرفته شده است، حدود 75 تا 80 درصد کسانی که حق رأی دارند، به پای صندوق های رأی نخواهند رفت.
در شبکه های اجتماعی نیز روشنگری ها، تعبیر و تفسیرهای بسیاری وجود دارد که در فضای مجازی دست به دست می گردد که گویای این نکته و نتیجه است که در این دوره از انتخابات، رأی دادن، بین بد و بدتر را تحریم می کند.
یکی نوشته بود: خبر فوری، وزارت کشور اعلام کرد که شمارش آرا تمام شده است و فقط منتظر حضور پرشور مردم همیشه در صحنه هستیم!