امروز پنجشنبه هشتم ماه جون، روز جهانی «بهترین دوست» است.
آیا شما هم در زندگی خود دوست و یا دوستانی داشته و یا دارید که بخواهید به قول معروف “سر و جان” فدایش کنید؟
آیا لحظاتی را بیاد می آورید که با یک دوست صمیمی، گرم سخن بوده باشید و آنقدر وجودتان گرم گفتگو با او بوده باشد که گذشت زمان را هم اصلاً حس نکرده باشید؟
” دوست” کلمه شیرینی است که به همراه خود، مهر و محبت و امید را هدیه می آورد، هدیه ای با ارزش و رایگان.
دوستان واقعی از هم توقعی ندارند و اگر در هنگام گرفتاری به یکدیگر کمک می کنند، آن را نه کمک به غریبه بلکه کمک به خود می دانند و خودشان از نتیجه شیرین و لذت بخش آن بیشتر بهره می برند.
بهترین دوست، گنجی است پر بها برای زندگی هر کس که در عین حال، باعث طول عمر هم می شود.
صفا و صمیمیت بهترین دوست، مثل نفس عطرآگین بهاری، جان بخش و روح افزاست.
یاران جانی، زندگی را شیرین می کنند و همنشینی با آنها همیشه مفید و کارساز و مایه راحتی و آرامش جسم و جان است.
زندگی یاران صمیمی، اغلب به یکدیگر گره خورده، به طوری که حتی حاضرند جانشان را فدای یکدیگر کنند. همانگونه که چند ماه پیش در خیزش مهسا، از میان دو دوست صمیمی که یکی از آنها به دست مزدوران جمهوری اسلامی کشته شد، دوست دیگر که تاب و تحمل دوری او را نداشت، دست به خودکشی زد تا از عذاب دوری دوستش رهایی یابد.
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست، به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
دوست خوب، خواهر و یا برادری است که خودت او را انتخاب می کنی.
در رابطه با دوستی، به یاد این لطیفه طنز افتادم:
دو دوست بسیار صمیمی، هر روز به میکده ای می رفتند و سفارش دو تا شات مشروب می دادند و به سلامتی هم می نوشیدند. پس از مدتی، فقط یکی از آنها به میکده آمد و طبق معمول همیشگی، سفارش دو تا شات مشروب داد. ساقی پرسید:
– پس دوستت کجاست؟
آن شخص جواب داد:
– دوستم دیگر نمی آید، چون او از میان ما به دنیای دیگر رفت.
ساقی پرسید:
– پس چرا سفارش دو تا شات را دادید؟
او جواب داد:
– یک شات برای خودم و یکی هم برای دوستم.
هرگاه آن شخص به میکده می رفت، سفارش دوتا شات را می داد تا اینکه پس از مدتی، یک روز به ساقی گفت:
– فقط یک شات بیاور.
ساقی پرسید:
– پس دوستت چه می شود؟
آن شخص جواب داد:
– این یک شات را به یاد دوستم می نوشم.
باز ساقی پرسید:
– پس خودت چی؟
آن شخص جواب داد:
– من مشروب را ترک کرده ام.
این لطیفه در ظاهر، یک نوع شوخی است که شخصی به بهانه ای می خواهد دوباره مشروب بنوشد. اما هنگامی که من برای اولین بار این لطیفه طنز را شنیدم، بغض عجیبی گلویم را فشرد. چون فکر اولیه من این بود که آن شخص، چنان کماکان به یاد دوست قدیمیاش است که با وجود ترک مشروب برای حفظ سلامتی اش، باز به یاد دوستش، سلامتی خود را نادیده می گیرد.
دوست صمیمی یا به عبارت دیگر، بهترین دوست، هرگز از یاد نمی رود و ارزش دوستی، پس از گذشت زمان، کمرنگ نمی شود.
برای دوست ارزش قائل شدن در حقیقت، ارزش قائل شدن برای روح و شخصیت خود آدم است.
خوش به حال آنهایی که دوستان صمیمی دارند که زندگیشان را لبریز از مهر و صفا می کنند.
عشق و محبت دوستی، همچون شهدی است که در روح و روان آدمی جاری می شود و عطش شوق و اشتیاق دیدار را فرو می نشاند.
دوستی ها را ارج بگذاریم و بی محابا به یاران خوب و صمیمی خود، مهر بورزیم.
با دوستی ها سختی های زندگی را نرم و قابل تحمل می شود. دوستی خالص، غذای روح و روان آدمی است.
خوشا به حال آنانی که همسرشان در عین حال، بهترین دوستشان هم هستند.
سرباز به فرمانده اش گفت:
– میشه برم دوستم رو که زخمی شده نجات بدم؟
فرمانده گفت:
– ارزش نداره، تا تو بری، اون مرده…
ولی سرباز رفت و پس از مدتی، با جنازه دوستش برگشت.
فرمانده گفت:
– دیدی گفتم که ارزش نداره..!
سرباز گفت:
– چرا ارزشش را داشت، چون وقتی بالای سرش رسیدم، به من گفت: می دونستم که میایی رفیق، منتظرت بودم.
قدر دوستی ها را بیشتر بدانیم.
پاینده و پویا باشید.