حدود ۳۳ سال پیش که من و خانواده ام به کانادا و به شهر تورنتو آمدیم، در آن زمان یک نهاد ایرانی وجود داشت به نام انجمن ایرانیان آنتاریو که سرویس و خدمات ارزنده ای را در اختیار مهاجران و تازه واردین ایرانی قرار می داد. این نهاد، برای آشنایی بیشتر مهاجران با زبان و قوانین کانادا و نیز دیدن دوره های فنی، کلاس های متعددی را برگزار می کرد و با کمک مددکاران اجتماعی خود، برای تازه واردین، خدمات ترجمه شفاهی و کتبی، یافتن مسکن و کارهای اداری دولتی را انجام می داد.
این سازمان بسیار مفید، حدود ۲۰ سال پیش در اثر اختلافات داخلی و گروه های مختلفی که در آن، دخالت بیجا می کردند، منحل شد.
اما، از آنجا که نیاز به داشتن سازمانی که خدمات خود را به جامعه ارائه دهد، احساس می شد، پنج سال بعد از انحلال انجمن ایرانیان، عده ای از هموطنان نیکوکار و دردآشنا، در سال ۲۰۰۷ اولین اساسنامه کنگره ایرانیان کانادا را نوشتند. یک سال بعد، یعنی در سال ۲۰۰۸، کنگره ایرانیان کانادا رسماً فعالیت خود را آغاز کرد.
بسیاری از شما خوانندگان گرامی، از سابقه این نهاد مهم، از طریق مقالههای آقای مهدی شمس، از سازمان اتحاد و همبستگی که هر هفته در مجله شهرما چاپ می شود، با خبر هستید.
کنگره ایرانیان کانادا، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است ولی خوشبختانه در حال حاضر، چنین به نظر می رسد که با حضور هیئت مدیره جدید، یک نوع آرامش نسبی در این نهاد برقرار شده باشد.
بسیار امیدواریم که در آینده ای نزدیک، این نهاد بتواند خدمات ارزنده و مفید خود را به جامعه ارائه دهد.
در همین رابطه، گهگاه، هموطنان گرفتار ما که دسترسی به منابع و بنیادهایی مانند کنگره را ندارند، با ما از طریق نامه و تلفن، تماس می گیرند و از مشکلات خود، با ما درد دل می کنند.
از جمله آنها، نامه ای است از آقای احمد … که نوشته است:
در ایران، دندانپزشک بودم و در سال ۲۰۱۶ به عنوان پناهنده به کانادا آمدم. مراحل دادگاه برای قبول پناهندگی من، حدود چهار سال، طول کشید. بیش از سه سال هم با شرایط غیرعادی، در یک شلتر زندگی کردم. در ماه اکتبر، سازمان سرویس تورنتو، برای من یک آپارتمان بچلر تهیه کرد. و از طرف یک نهاد دولتی، برایم مبلمان دست دوم آوردند که من به خاطر کهنگی بیش از حد آنها، خواستم آنها را برگردانم که نپذیرفتند. حتی با شماره ۳۱۱ و ۲۱۱ شهرداری هم تماس گرفتم که بی نتیجه بود. اکنون ۵ ماه است که زندگی سگی دارم. لطفاً اگر ممکن است از نزدیک شرایط زندگیم را تماشا کنید تا عمق رفتار غیر انسانی را درک کنید. شاید مجله شما روزانه ای باشد برای نمایان کردن مشکلات فراوان. با تشکر
یکی دیگر از هموطنان ما برای ما نوشته است:
من زنی شصت ساله هستم که تنها در یک آپارتمان بچلر در خیابان دیویس ویل زندگی می کنم. مشکل من اینه که در این چهاردیواری، با شکنجه بوهای سمی روبرو هستم که درک آن برای کسی که از نزدیک شاهد آن نبوده و در خانه شخصی زندگی میکند، دشوار است. من حق خوابیدن و حق استراحت و خوردن غذا را هم ندارم، چون بوی سم مانع است. حتی حق خارج شدن از خانه را هم ندارم. چون سرایدار ساختمان، بدون اطلاع قبلی، وارد آپارتمان من می شود. بخدا، من مورد شکنجه ضد حقوق بشری هستم. آن هم در کانادایی که مهد آزادی است و حقوق بشر، حرف اول را می زند. من، دست کمک به سوی شما دراز کرده ام.
از خدا میخواهم و دعا می کنم تا سازمانی و یا کسی، به کمک من بیاید. آمین
دو نوشته بالا، از هموطنان دردمند ما که یکی، دندانپزشک و دیگری آموزگار، بود و هر دوی آنها، جویای کمک از ایرانیان و نهادهای اجتماعی هستند و در چنین شرایطی، به نظر، تنها نهادی که می تواند به درد جامعه، رسیدگی کند، کنگره ایرانیان کاناداست.
هنوز برای من مشخص نیست که این نهاد، تا چه اندازه توانسته است از اعضای متخصص و توانمند خود، برای رفع و رجوع دردها و مشکلات جامعه استفاده کند! و چه شاخه هایی در زیرمجموعه خود دارد تا یاری رسان کسانی همچون دو هموطن بالا که نیازمند کمک هستند، باشد؟
مجله شهرما، جهت موفقیت هرچه بیشتر کنگره ایرانیان، همکاری های لازم را با این نهاد مهم و معتبر انجام خواهد داد تا در آینده ای نزدیک، شاهد شکوفایی این نهاد اجتماعی جامعه ایرانیان باشیم.
اعضای هیئت مدیره جدید و کادر اجرایی کنگره ایرانیان کانادا، حتماً می دانند که هدف اصلی کنگره، خدمت به جامعه است و ما در مجله شهرما، آرزوی موفقیت روز افزون و انجام مسئولیت های بزرگ هیئت مدیره وطن دوست و فداکار را داریم.
پاینده و پویا باشید