به گزارش ایران وایر؛ ماهرخ غلامحسینپور – با همکاری ایلیا راد (شهروندخبرنگار )
«پسر جوانی در جریان اختلافات مالی دوستش را با کلت کمری در یک باغ خانوادگی کشت»، «یک مهاجم در روستای کله هویی، اعضای یک خانواده را به رگبار بست و متواری شد»، « عموی یک خانواده هنگام انگورچینی، خانواده برادرزادهاش را به علت اختلافات ملکی هدف گلوله قرار داد.»
خبر مرگ و زورگیری از طریق سلاح گرم در شهرهای مختلف ایران، بخش قابل توجهی از اخبار حوادث روزنامهها را تشکیل میدهد. از تیراندازی به علت رقابت عشقی، سرقت مسلحانه، تسویه حسابهای شخصی تا قتلهای موسوم به ناموسی.
پرسش اینجاست که چرا در کشوری که خرید و فروش و حمل سلاح غیرمجاز جرم محسوب میشود، مردم به سهولت به انواع و اقسام آن دسترسی دارند؟
***
این روزها کافی است چرخی در فضای مجازی بزنید تا با بازار بزرگ و متنوعی مواجه بشوید که کارشان خرید و فروش سلاح است. شما هر گونه سلاح کشندهای را که نیاز داشته باشید، در کمترین زمان ممکن در خانه خودتان تحویل خواهید گرفت .
یکی از شناختهشدهترین کانالهای تلگرامی که هیچ گونه محدودیتی برای فروش اسلحه شکاری ندارد «ارزانکده ابزار شکار و آتشبازی» است. اما در صورتی که یکی از خریداران قبلی با معرفت باشد و توانسته باشد اعتماد گردانندگان این کانال را کسب کند، شاید به اغلب چیزهایی که محتاجش باشید دسترسی پیدا کنید؛ از شوکر و گاز فلفل تا کلت کمری و کلاشنیکف!
پلیس معتقد است بسیاری از این فروشگاههای مجازی، فروش واقعی ندارند و تنها به قصد کلاهبرداری ساخته شدهاند، اما وقتی به آمار ۲۵ هزار نفری دنبال کنندگان و طول مدت فعالیت یکی از این کانالها دقت میکنیم، متوجه میشویم، فعالیت اکثر این صفحات نه تنها غیرواقعی نیست، بلکه رضایت مشتری را از جهت سرعت در تحویل و سلامت سلاح به همراه داشته است.
از سویی، سلاحهایی که در بعضی کانالها پشت نام «ابزار شکار»، تبلیغ و عرضه میشوند غالبا نه اسلحه شکار در دشت، بلکه سلاح کشتار در خیابان هستند؛ سلاحهایی که گاهی اوقات برای سرقت مسلحانه، ترور ، ارعاب و تهدید قابل استفادهاند.
برای آشنایی با سازو کار این کسب و کار پُررونق، سراغ بازار رسمی فروش سلاح و ابزار شکار «خیابان فردوسی» میرویم که سالهاست پاتوق شکارچیان قانونیست.
مافیاپارتی
«امیر. ر» یکی از فروشندگان قدیمی بازار خیابان فرودسی است. او می گوید مجوز داریم . از او در مورد خرید و فروش سلاحهای غیرمجاز می پرسم . این که چطور وارد کشور میشوند؟
«ورود اسلحه از مرزهای شرقی و بنادر جنوبی ایران به راحتی انجام میشود و اگر شما مسئولیت انتقال سلاح را از شهر مبدا در ایران بر عهده بگیرید، با یک پنجم قیمت تهران، میتوانید هر نوع سلاحی که بخواهید تهیه کنید.»
او از فرهنگ جدیدی میگوید که بر زندگی مردم طبقه بالادست سایه انداخته است: «داشتن سلاح در سالهای اخیر به یکی از نشانههای لاکچری بودن بدل شده و افراد مرفه و بخصوص جوانان، هر روز طول و عرض همین بازار خودمان را برای خرید بهروزترین سلاحهای قابل حمل پایین و بالا میکنند، اما وقتی به آنها میگوییم فقط به افرادی سلاح میفروشیم که دارای مجوز باشند، به سراغ بازارهای زیرزمینی میروند که در فضای مجازی فعالیت می کنند.»
امیر همچنین به برگزاری مهمانیهایی تحت نام «مافیاپارتی» در تهران اشاره میکند که شرط حضور در آنجا علاوه بر پرداخت مبالغ کلانی به عنوان ورودی، همراه داشتن سلاح کمری است.
اما ماجرا به مافیاپارتی خلاصه نمیشود: «اغلب بادیگاردهایی که برای چهرههای مشهور و آقازادهها کار می کنند سلاح گرم غیرمجاز دارند . یکی از بزرگترین مالکان برجهای شمال شهر تهران تیمی ده نفره برای حفاظت از خود و خانوادهاش دارد که همگی آنها مجهز به جدیدترین سلاحهای گرم دنیا هستند.»
زیر سایهی دوربینها
«فریدون نجیبی» همان حوالی ایستاده و پیک موتوری ثابت بازار اسلحه فروشها است. تقریبا اغلب مغازهدارها او را میشناسند یا کار حملونقل بارشان را برای یکبار هم که شده به او سپردهاند.
فریدون میگوید جو خیابان فردوسی امنیتی است: «معمولاً در اطراف مغازههای فروش ابزار شکار، رهگذرانی که دلال اسلحه هستند، با رصد کردن رفتار مشتری در مغازههای این حوالی به سراغشان میروند و پیشنهاد فروش هر سلاحی که تصورش را بکنید به آنها میدهند. اما پس از آبان ۱۳۹۸ فضای حاکم بر این راسته بهشدت امنیتی شده است و قدرت مانور دلالها هم کم شده، چون حکومت نگران هر نوع تحرک اعتراضی است.»
او به دوربینهای نصب شده که در ظاهر به عنوان دوربینهای راهنمایی و رانندگی فعالیت میکنند اشاره میکند و میگوید: «پس از آبان ۱۳۹۸ دوربینهای بیشتری نصب شده است و در طول روز ماموران در ظاهر دستفروش و راننده تاکسی، بازار را زیر نظر دارند.»
از احمدخان تا دون کمیل
روزنامه همشهری، شهریور ۱۳۹۹ در گزارشی به مسئله فروشگاههای مجازی اسلحه پرداخت و در آن گزارش به فردی به نام «احمدخان» اشاره شد که مدعی است هر سلاحی که خریدار بخواهد پس از واریز مبلغ، ظرف ۲۴ ساعت در اختیارش گذاشته میشود.
در آن گزارش احمدخان ادعا کرده: «در تهران ۲۴ساعته، ولی شهرستان یک تا دو روز کاری. اگر هم نداشته باشیم تا آخر هفته موجود میشود.»
احمدخان اصرار دارد که این فروش تضمینی است، او ضرورت معرف برای فروش را دلیل تضمین فروش میداند: «بالاخره با یک آشنا به گروه وصل شدهای دیگر؟ درست است؟ همان آشنا تضمین کار ما هم هست. حتماً قبلاً خرید داشته که حالا معرف شده و وقتی او اسلحهاش را گرفته، تو هم میگیری. کلت و تفنگ بخواهی تا شب به دستت میرسد و بخواهی همان جا تست هم میشود. دلیوری ما تضمینی است. اگر هم اتفاقی بیفتد و مشکلی پیش بیاید ما باز همانی را که خرید کردهای برایت میفرستیم.»
احمدخان فقط یکی از فروشندگان اینستاگرامی و تلگرامی اسلحه است. فروشندگانی که به ادعای فرماندهان انتظامی به سرعت بازداشت میشوند. این بازداشتها معمولاً پس از اتفاقاتی است که وجهه امنیتی حاکمیت را خدشهدار میکند.
نمونه بارز این برخوردها به ماجرای قتل «مصطفی قاسمی»، روحانی همدانی برمی گردد. او حین برگشتن از حوزه علمیه محل کارش به منزل، توسط فردی به نام «بهروز حاجیلویی» با اسلحه کلاشنیکف کشته شد. آیتالله «خامنهای» نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و با اشاره به اینکه قاتل، تصاویرش را با اسلحههای مختلف در اپلکیشن اینستاگرام منتشر کرده بود، به نیروی انتظامی دستور داد با فروش اسلحه غیرمجاز برخورد شود. دستوری که واکنش سریع «حسین رحیمی»، فرمانده انتظامی تهران بزرگ را به همراه داشت.
رحیمی در گفتگو با ایسنا گفت: «قدرتنمایی با سلاح جزء خطقرمزهای ماست و در برخورد با آن با متخلفان تعارفی نداریم. اخیراً هم کنترل جرائم در فضای مجازی و به خصوص سلاح را شدت بخشیدهایم و در تلاشیم تا فضای مجازی کنترل شود. در همین راستا نیز با افرادی که از این فضا برای اقدامات مجرمانه استفاده کنند، برخورد قاطعی میشود.»
پس از رحیمی، «علی ذوالقدری»، رییس پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ هم در واکنش به فروش سلاح در فضای مجازی گفت: «از زمانی که رهبری دستور مقابله با قاچاق، خرید و فروش اسلحه در فضای مجازی را صادر کردند، ما چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی اقدامات خود را افزایش داده و برخورد با مجرمان این حوزه را با شدت بیشتری پیگیری کردیم.»
رصد امنیتی از طریق تبلیغ فروش سلاح
اما چطور با وجود ادعای فرماندهان انتظامی هنوز صفحات و کانالهای فروشندگان اسلحه به راحتی اقدام به تبلیغ و فروش سلاح میکنند و تجارت آنها کماکان ادامه دارد؟
به گفته یکی از قدیمیهای بازار خیابان فردوسی به نام «حاج رحیم»، اکثر فروشندگان بعد از مدتی به آسانی شناسایی میشوند و تداوم فعالیت صفحاتشان در حقیقت تلهای است تا خریداران، توسط دستگاههای امنیتی رصد شوند.
او به سیستماتیک بودن بازار قاچاق اسلحه اشاره میکند و میگوید: «این صفحات توسط خردهپاهای بازار اداره میشوند و به همین خاطر به محض دستگیری یک نفر، فرد دیگری با نامی متفاوت فروش را ادامه میدهد.»
به گفته او بازار اصلی اسلحه غیرمجاز، نه در فضای مجازی که در محلههای اطراف تهران جریان دارد.
«دون کمیل» از چهرههای شناخته شده بازار اسلحه غیرمجاز است که با وجود سابقه دستگیری، هنوز از جمله فروشندگان سلاحهای روز به خریدارانیست که توانایی پرداخت مبالغ بالای آنها را دارند.
او به افزایش خریداران خانمی اشاره میکند که متقاضی کلت کمری هستند: «جدای از ارضای حس لاکچری بودن، احساسعدم امنیت یکی از مواردی است که سبب میشود خانوادههای مرفه برای حفظ امنیت فرزندانشان به آنها اجازه حمل اسلحه بدهند.»
نکتهای که «فرشته ویسی»، مددکار اجتماعی، پیش از این در گفتگو با روزنامه قانون به آن اشاره کرده بود: «با توجه به پروندههایی که در رابطه با بهکارگیری سلاح تشکیل میشوند، میتوان استفادهکنندگان از سلاح را به دو دسته بزهکاران و افراد عادی تقسیم کرد. بزهکاران افرادی هستند که با قصد و نیت قبلی همچون سرقت، جابهجایی مواد مخدر و جنایاتی از این دست، اقدام به خرید سلاح میکنند. دسته دوم برای پر کردن خلأهای شخصیتی و یا مبارزه با یک ترس درونی اقدام به خرید اسلحه میکنند و در مواقعی که از نظر روحی تحت فشار باشند از آن استفاده خواهند کرد. برخی از افرادی که اقدام به خرید سلاح گرم میکنند، مدعی هستند بههیچ عنوان از آن استفاده نخواهند کرد؛ اما تمامی آنان، زمانی که از نظر روحی تحت فشار باشند دست به سلاح میشوند که خسارتهای جبران ناپذیری به همراه دارد.»
مبدا اسلحه قاچاق کجاست؟
سلاحهای قاچاق عمدتا از مسیر مرزهای مشترک کشورهای همسایه وارد خاک ایران میشود.
سایت «جماران» از قول وبسایت «شبکه اول تلویزیون آلمان» مدعی شد که برخی سلاحهای موجود در بازار ایران از طریق یک بازار سیاه خریدوفروش تسلیحات نظامی در کوهستانهای «اربیل» و توسط برخی از پیشمرگههای «اقلیم کردستان عراق» وارد خاک ایران می شود. آنها سلاحهای ارسالی از آلمان را در این بازار میفروشند تا هزینه سفر خود به اروپا را فراهم کنند.
اما الصاق این برچسب به کولبرها اهداف خیرخواهانهای ندارد؛ چرا که این نقل و انتقالات، الزاما به مرزهای ایران و کردستان عراق محدود نمیشود. از دیرباز، مرز بین ایران و «افغانستان» و محدوده خطمرزی ایران و «پاکستان» هم محل تبادل محمولههای قاچاق اسلحه و موادمخدر بوده است. چه سلاحهای ایرانی که از طریق مرز به دست شورشیان افغانستان میرسد و چه اسلحههایی که از آن سوی مرزهای عراق، افغانستان و پاکستان راهی بازار ایران میشوند.
روز ۲ شهریور ۱۳۹۹ «خبرگزاری فارس» نوشت یک محموله بزرگ اسلحه قاچاق ساخت آمریکا توسط هنگ مرزبانی کرمانشاه کشف و ضبط شده است. این محموله شامل ۳۳ قبضه کلت کمری بوده و مرزداران هنگ مرزی «ثلاث باباجانی» آنها را کشف کردند.
در مواردی نیز اسلحههای قاچاق از مسیر راههای صعبالعبور و بخشهای کوهستانی و توسط قاچاقچیان اسلحه یا حتی الاغها و قاطرهای آموزشدیده وارد کشور میشوند.
یک قاچاقچی سلاح به نام «جبار» در گفت و گو با روزنامه «قانون» با بیان اینکه «الاغهای راهبلد بخشی از سلاحها را به ایران میآورند»، می گوید: «الاغهایی هستند که مسیر را میشناسند و بدون همراهی صاحبانشان بار را به محل مورد نظر منتقل میکنند؛ در طول مسیر چند نفر از راه دور آنها را زیر نظر دارند تا کسی از بارشان سرقت نکند.»
جولان پدرخواندهها
نکته مهمی که در خصوص بازار اسلحه باید در نظر گرفت، گسترش محافل خاص و شبه مافیایی است. «امیر.ر» فروشنده سلاح مجاز در بازار فردوسی به ایران وایر می گوید: «سرحلقه برخی از مافیاهای تهران به چهرههای سرشناس اقتصادی و سیاسی متصلاند و در لایههای زیرین سیستمشان دارای نیروهایی هستند که بسیاری از امور جاری را انجام میدهند. این افراد جزء عموماً جوانان جویای هیجان و ثروتی هستند که از طریق مهمانیها، و یا حضور در برخی پاتوقهای ویژه، با وعده اتصال به نهادهای امنیتی یا چهرههای سرشناس دارای قدرت، وارد این شبهگروهها میشوند و طبعا آنها از خریداران اسلحه هستند.»
به گفته امیر چنین افرادی با تصور آنکه باید یک سپر دفاعی و امنیتی داشته باشند، سلاح گرم میخرند و مسئلهای که در عدم برخورد قاطع با دارندگان و فروشندگان سلاح به چشم میآید، نقش پنهان همین گروههای ناپیداست.
با موج افشای موارد فساد کلان در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که ترورهایی با سلاح گرم در تهران رخ میدهد که دستگاههای نظارتی تلاش میکنند در سکوت خبری از آن بگذرند.
از مهمترین نمونههای چنین رخدادی میتوان به قتل «حمید حاجیان»، وکیل سابق «حسین هدایتی»، متهم پرونده فساد بانک سرمایه در اردیبهشت ۱۳۹۸ اشاره کرد. پروندهای که با وجود ارتباط مستقیم با پرونده فساد اقتصادی متهمان بانک سرمایه تا امروز بیجواب مانده است.
«بهروز.ع» می گوید کلت کمری خود را به سادگی خریدن یک بطری آبجو و بیهیچ دردسر و واهمهای خریده است. آنها کلت را درست در آستانه ورودی خانهاش به او تحویل دادهاند. ماشه و گلنگدن اتوماتیک و خزانه و فشارسنج و همه لوازم آن را در یک مدت زمان کوتاه چک کرده و پولشان را گرفته و رفتهاند.
برداشت بهروز آن است که دولت با بیتوجهی در مورد کنترل بازار سلاح ، دست خودش را باز میگذارد تا قتلهای امنیتی را به خودکشی یا قتل از سر اختلافات خانوادگی و دعواهای شخصی مرتبط کند.
«یک جوان ۲۲ساله اهل سقز توسط افرادی ناشناس و با شلیک گلوله به قتل رسید.»، «پزشک ۶۵سالهای حوالی میدان ونک با شلیک گلوله جان خود را از دست داد.»، «استاد دانشگاه پیام نور در ورودی شهر فسا، به ضرب گلوله کشته شد.»، «جنازه گلوله خورده یک زن و مرد جوان در خودرو زانتیا سفید حوالی باغ پرندگان لویزان پیدا شده است.» یا «مرگ رییس شورای شهر خرمآباد مازندران با اسلحه شکاری» و بسیار بیش از اینها؛ قتلهایی همچون قتل حمید حاجیان هستند که با وجود دوربینهای نظارتی گسترده، ممنوعیتهای رسمی خریدوفروش سلاح و جو امنیتی حاکم بر ایران، هرگز حلوفصل نشده و به نتیجه نرسیدهاند.