آیا روح وشخصیت کسی که صورتش در یک آتش سوزی مهیب سوخته است و یا کسی که دست و پایش در جنگ و یا در تصادفی قطع شده است، متقابلاً و متعاقباً تغییر می کند؟ و یا آیا کسی که با عمل جراحی پلاستیک، دارای صورت زیبایی می شود، روحش نیز تغییر کرده و زیباتر میشود؟
هنگامی که روح و یا جان از بدن گسسته می شود، آیا می توان آن انسان را، بیش از یک جسد تلقی کرد؟
برای روح، چند صباحی، قفسی از بدن انسان ساخته اند که بالاخره پس از مدتی از قفس تن، آزاد می شود و به جایی میرود که نه تو دانی و نه من.
علتش را به درستی نمی دانیم که چرا روحِ همه انسان ها زیبا نیست! چرا و چگونه است که روح خبیثی هم پیدا می شود که حاضر است جان هزاران انسان بی گناه را با هم نابود کند واز این عمل غیر انسانی و شرورانه اش، تأثر و تأسفی هم نبرد؟!
چه حساب وکتابی در کار است؟ چه نظمی وجود دارد و چه عدالتی در جهان جاری است که بتوان دلمان را به داوری اش خوش کنیم؟!
آیا پس از مرگ، اگر نامی از ما در این جهان باقی بماند و یا اثری و آثاری که آن هم پس از رفتن ما، نه سودی و نه تأثیری به حال ما خواهد داشت، برایمان کافی است؟!
در این شهر ودر همه جای این دنیای بزرگ، کم نیستند انسان های با شرفی که صادقانه کار می کنند،ولی تن به ذلت و خواری نمی دهند و هرگز حاضر نیستند که به خاطر درآمد ناحق، شرف وآبروی خود را زیر پا گذاشته و مرتکب کار خلافی شوند. نباید همیشه فقط به سراغ فروشگاه های بزرگ رفت که دارند مغازه های کوچک را نابود می کنند. گهگاهی هم برای کمک هم که شده، به سراغ فروشگاه های کوچکی که قدرت خرید کمتری دارند برویم. چون آنها نمی توانند از نظر قیمت با غول های بزرگ فروشگاهها، برابری و رقابت کنند. فروشگاه های بزرگ، به علت میزان بالای خریدشان، اجناس را بسیار ارزان تر از مغازه های کوچک می خرند و همین اختلاف قیمت، مردم را از مغازههای کوچک به سوی فروشگاه های بزرگ می کشاند.
علت اینکه چرا اصولا انسان ها به افراد مستمند و گرفتار و یا به بنیادهای خیریه و غیرانتفاعی کمک می کنند، این است که آنها می خواهند به شکرانه سلامتی و بضاعتی که دارند، دین خود را به اجتماع ادا کرده و به همنوع خود که چشم امیدشان به آنها دوخته شده است، کمک نماید.
یک هموطن حسابدار که دفتر کار کوچکی هم دارد، می گفت: به مردم بگویید، حتما نباید پیش کسی بروند که پولش بیشتر و یا دفتر کارش بزرگ تر است، بلکه در این میان، اشخاص آبرومند دیگری هم هستند که صادقانه می توانند به آنها خدمت کنند.
در این شهر کسانی را می بینیم که روز به روز به زرق و برق زندگی شان افزوده می شود و متأسفانه هرگز به فکر کمک به جامعه ای که از آن آمده اند، نیستند و به تنها چیزی که فکر می کنند، منافع خودشان و درآمد کلان شان است و بس.
در این میان،امید همه کسانی هم که کسب و کار جدیدی به راه می اندازند، به کسانی است که توانایی مالی دارند که از آنها حمایت کنند تا بتوانند یک زندگی سالم و در عین حال پُرکار خود را ادامه دهند.
رستوران های جدید، فروشگاه های جدید و به طور کلی همه مشاغل جدیدی که به وجود می آیند، نیاز به حمایت جامعه دارند.
ما، از”من”ها تشکیل شده است که در نتیجه، این “ما” هستیم که مطرح هستیم و نقشی تعیین کننده را ایفا می کنیم. بیاییم در راه منافع جامعه، بی تفاوت نباشیم و “ما” را به “من” ها تجزیه نکنیم. با هم بودن، رمز موفقیت است.
از روح پاک انسانی خود، در راهی استفاده کنیم که یادآوری آنها، موجب آرامش خاطر در آینده شود و نه موجب عذاب وجدان.
به دور ازهمه حساب و کتاب ها و همه خوش آمدن ها و نیامدن ها، باید انسان های خوب و زحمتکش وامیدوار را که نگاه هایشان به سوی ماست، دریابیم. حتما نباید هر کاری را که انجام می دهیم، سود مادی داشته باشد.
لذت معنوی، برتر از لذت مادی است.
پاینده و پویا باشید