می دانیم کشورهای کانادا و آمریکا به صورت فدرالی اداره می شوند؛ یعنی تمام استان های کانادا و تمام ایالت های آمریکا، دولت های مستقل خود را دارند و هرگاه احساس کنند که به تنهایی می توانند کشور مجزا و موفقی شوند، می توانند با یک رفراندوم داخلی، اعلام استقلال کرده و از دولت فدرال جدا شوند.
چنانچه استان کبک در کانادا، دوبار رفراندوم برگزار کرد که در هر دو بار هم، مردم آن استان با جدا شدن از کل کانادا مخالفت کردند.
این مورد، برای هر یک از ایالت های آمریکا نیز صدق می کند.
اما چرا ایالت های آمریکا و یا استان های کانادا از فدرالیسم جدا نمی شوند؟ علت آن این است که آنها بزرگتر و قوی تر بودن را در همبستگی با همدیگر می بینند.
اما چه زمانی در یک استان و یا یک ایالت، تمایل به جدا شدن به وجود می آید؟!
آن زمانی است که ساکنان آن استان و ایالت، احساس کنند که در مورد حق و حقوقشان اجحاف شده و مورد تبعیض قرار گرفته باشند.
طبیعی است که در یک کشور دموکراتیک و آزاد، هرگز چنین موردی پیش نمی آید. زیرا نمایندگان آن استان ها و ایالات، در مجلس فدرال، از حق و حقوق آنها دفاع می کنند.
اما در مورد ایران، به خاطر ظلم هایی که کم و بیش در زمان حکومت های پیشین، و کاملاً محسوس در زمان حاکمان امروزی، بر مردم استان هایی همچون: کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و در نهایت همه استان های مظلوم ایران، روا می شود، و زمانی که ساکنان استان های محروم می بینند که سرمایه ها و دارایی های کشور که حق مسلم مردم ایران است، برای جاهطلبیهای حکومت جمهوری اسلامی، به خارج از ایران میرود، با خود میاندیشند حالا که این حکومت، به فکر ملت خودش نیست، اگر ما از این حکومت رها شویم و به طور مستقل خودمان را اداره کنیم، می توانیم ملت خود را به آسایش و آرامش برسانیم.
در چنین شرایطی، چنین احساسی، کاملاً طبیعی است. اما نکته قابل ذکر، این است که پس از گذار از حکومت ضد ایرانی جمهوری اسلامی، ما ملت ایران، کشوری آزاد خواهیم داشت تا با افکار ملتی آزاد، قرن ها عقب ماندگی کشور را جبران کنیم.
هنگامی که اقوام ایرانی ببینند که کل کشور مال خودشان است و همه اقوام ایرانی، وابسته و پیوسته به یکدیگرند، می توانند با کمک و همیاری یکدیگر، کشور زیبا و ثروتمندی را به وجود آورند و آنگاه، نه تنها میل به جدایی از بین می رود، بلکه میل همبستگی با یکدیگر و مشارکت در کلیه امور کشوری هم، بیشتر و قوی تر می شود.
این، جزو حقوق اولیه هر قوم آزاد است که باید فرهنگ خاص خودش را داشته باشد و به زبان مادری سخن بگوید، بنویسد و بخواند.
اگر فرهنگ و ادبیات فارسی نیز اجازه نوشتن و خواندن نداشت، اکنون این گنجینه گرانبها، هرگز به دست ما نمی رسید.
برای رسیدن به یک همبستگی سیاسی، در وهله اول، نیاز به کنار گذاشتن تفاوت ها و اختلافات مرامی و حزبی است.
اکثر کسانی که به شاهزاده رضا پهلوی وکالت داده اند، وابسته به هیچ گروه و یا حزب سیاسی نیستند. چون به طور کلی، باور مردم این است که احزاب و گروههای سیاسی، همگی در پی گوشه ای از قدرت هستند و در آن راستا هم مبارزه می کنند. آنها برای خود، مرامنامه، اساسنامه و یا آیین نامه هایی را تدوین می کنند که نسبت به آن باید وفادار بمانند و مشکل مردم هم، از همین جا آغاز می شود. زیرا تجربه ثابت کرده است که احزاب و گروههای سیاسی در هر کجای دنیا که باشند،، منافع حزبی و مرامی خود را بر منافع ملی، ترجیح می دهند.
آنچه که در حال حاضر اهمیت دارد، رهبریت و یا شورای رهبری این جنبش است. با آماری که از طرف یک کانال تلویزیونی در آمریکا گرفته شده، رضا پهلوی با اختلاف بسیار زیادی، در صدر این آمار قرار دارد.
آنچه که در حال حاضر اهمیت دارد، این است که انقلاب آزادی ایران، به پیروزی برسد و سپس با تریبون های آزاد و با افکاری روشن، مردم می توانند در چالش احزاب و سازمان های سیاسی مشارکت کنند.
پس از پیروزی انقلاب آزادی، اگر هر کسی هم ادعایی داشته باشد، حق و حقوق او، در انتخابات توسط صندوق های رأی، روشن و مشخص خواهد شد.
در ایران آزاد، همه امور کشورداری فقط با رأی مردم، صورت قانونی می پذیرد.
باید باور کنیم که ملت آگاه و بیدار امروز ایران، قابل مقایسه با ملت زمان انقلاب اسلامی نیست. ملت امروز ایران، بسیار هوشیارتر از آنند که بزرگان سیاسی میاندیشند.
نسل جوان ایران، استادان نسل گذشته شده اند.
در چنین شرایط حساسی، منطقی نیست که اصل را رها کنیم و به فرعیات بپردازیم که فرصتی خواهد بود برای حکومت ضد ایرانی، تا نفسی تازه کند.
اگر چه می دانیم احزاب و سازمان های حزبی در نهایت خوشبختی و آسایش ملت خود را می خواهند ولی مشکل اصلی هر کشور، در وهله اول سیاستمداران آن کشور است وگرنه مردم عادی، هیچ گونه مشکلی با یکدیگر ندارند.
سیاسیون و اعضای احزاب، به خاطر نجات ایران و منافع ملت برای یکبار هم شده میتوانند قسم حزبی و مرامی خود را بشکند و برای رهایی از حکومت دینی با مردم ایران، همبسته و متحد شوند تا تاریخ آینده ایران، به گونه دیگری از آنها یاد کند.
پاینده و پویا باشید.