از آن گروه از خوانندگان گرامی که هفته پیش نظرات خود را درباره مطالب مجله شهرما ابراز داشتند، سپاسگزاریم.
اگرچه انتظار داشتیم که عده بیشتری در این نظردهی مشارکت داشته باشند ولی باز هم از کسانی که محبت کردند و به ما زنگ زدند و نظر خود را گفتند کمال تشکر را داریم.
در بین ما ایرانیان، فرهنگ غلطی جا افتاده است که در مواقعی که نیاز به مشارکت افراد جامعه و یا جمعی است، مانند انتخابات و یا جمع آوری کمک، اکثر ما فکر میکنیم که اول باید دیگران پا پیش بگذارند و کاری انجام دهند و دیگر در آن زمان، نیازی به کمک و مشارکت ما نخواهد بود.
بله، در اکثر مواقع که باید به نیازمندی کمک کنیم، با خودمان فکر می کنیم که حتماً کسانی هستند که به آن نیازمند کمک کنند. و این فکر که «حتماً دیگران هستند» جلوی مسئولیت ما را می گیرد و آنچه که وظیفه انسانی ماست، خواسته و ناخواسته، محو می شود و از بین میرود.
چرا ما باید جزو «آن کسان دیگر» نباشیم که قدم اول را برمیدارند؟
برای فرهنگسازی، همیشه باید از خود شروع کرد. طبیعی است که در یک جامعه، هر کس که وظیفه خودش را انجام بدهد، کل جامعه موفق و پیروز است.
آیا تا به حال سعی کرده اید که در مواردی، اثرگذار باشید و یا کارهایی کرده باشید که دیگران سود برده و شما را الگو و نمونه بدانند؟
با وجودی که من در زندگیم، چندین کار که از نظر خودم مهم بوده انجام داده ام، باز می بینم که بسیاری از کارهایی را که دلم می خواست انجام بدهم، یا ناتمام مانده است و یا اصلاً آغاز نکرده ام و همواره حسرت انجام آنها همچنان بر دلم سنگینی می کند.
شما چطور؟ آیا در این دنیای پر آشوب، شما به اکثر آرزوهایتان رسیدهاید؟
آیا کارهای مورد علاقه و ناتمام خود را ادامه داده و آنها را به پایان رسانده اید؟
آیا شما جزو کسانی هستید که کلکسیون های مختلف دارند، مانند: تمبر، کتاب، سکه، عروسک، ماشین های مدل کوچک، کبریت، سیگار و انواع و اقسام چیزهایی که مورد علاقه شما هستند؟
آیا شما هم دوست دارید اثری از خودتان به جای بگذارید؟
آیا شعری سروده اید و یا داستانی نوشته اید؟
آیا فیلم یا آهنگی ساخته و یا آوازی خوانده اید که ضبط شده باشد تا در آینده، مورد استفاده دیگران قرار بگیرد؟
بسیاری از ما، مردمانی عادی هستیم و در زندگیمان، کار به خصوصی انجام نداده ایم که چشمگیر باشد تا دیگران از آن استفاده کنند و ما به خودمان ببالیم.
بسیاری هم هستند که کارهایی انجام داده اند ولی هرگز فرصت عرضه آن را به جامعه نیافتهاند و یا منتظر فرصت مناسبی هستند تا به خواسته خود جامه عمل بپوشانند.
بعضی ها، مجموعه ای از نوشته ها و اشعار بسیار زیبا و پر معنایی را جمع آوری کرده اند که بسیار با ارزش اند.
اکنون، مدتی است که یک آگهی یک چهارم صفحه در مجله شهرما، چاپ می شود که نظر مرا به خود جلب کرده است به نام «چاپ کتاب فریدون».
من با مدیر و مسئول آن آگهی، آقای محمدی صحبت کردم و چگونگی کارش را جویا شدم و او گفت که امکاناتی دارند که می توانند حتی یک جلد کتاب، آنهم با کیفیت خوب و قیمت بسیار مناسب، برای خوانندگان مجله شهرما که مایلند نوشته هایشان را به صورت کتاب درآورند، چاپ کند.
از آنجا که خود من هم خیال داشتم تا گزیده ای از سرمقاله هایم را به صورت کتاب چاپ کنم، فکر کردم شاید عده ای از شما هم چنین خواسته ای داشته باشید.
به همین خاطر، فرصت را غنیمت می شمارم و در سرمقاله این هفته، در همین رابطه، به آن اشاره می کنم که شاید عده ای از خوانندگان گرامی و ارجمند مجله شهرما مایل باشند نوشته ها و یا اشعار خود و یا دیگران را به صورت کتاب در آورند.
راستش، تصور اولیه من این بود که چاپ کتاب، باید بسیار گران قیمت باشد، به ویژه آنکه گمان می رفت برای چاپ آن، باید صدها نسخه چاپ کرد!
ولی آقای محمدی، گفت که با امکاناتی که آنها در اختیار دارند، میتوانند حتی یک جلد یا چند جلد کتاب سفارشی را چاپ کنند.
پس، به جای تحمل هزینه چند هزار دلاری، با زیر ۱۰۰ و یا حتی 50 دلار هم می توان صاحب کتاب مورد علاقه خود شد.
اعضای هر جامعه ای، باید از بیزینس های خود حمایت کند تا آن جامعه، قوی و موفق شود. زیرا که صاحبان بیزینس، عضوی از اعضای جامعه هستند.
ما امیدواریم که خوانندگان گرامی، از خدمات و کالاهای کسانی که در مجله شهرما آگهی دارند، استفاده کرده و از آن مشاغل حمایت کنند.
خوانندگانی که مایل هستند داستان ها، نوشته ها و اشعار خود را به صورت کتاب در آورند، لطفاً به آگهی «چاپ کتاب فریدون» که در صفحه ۸7 همین شماره چاپ شده است، مراجعه نمایند.
پاینده و پویا باشید.