در این جهان بزرگ، همه انسان ها حداکثر سعی و تلاش خودشان را می کنند تا یک زندگی نسبتا خوبی داشته باشند.
بعضی از انسان ها هم که در کشورهای مرفه و پیشرفته ای زندگی می کنند، همه تلاش خود را در جهت بیشتر و بیشتر داشتن انجام می دهند.
بیش از ۲۷۷۵ میلیاردر، در جهان وجود دارند که مجموعا بیش از ۲۷۰۰ تریلیارد دلار ثروت دارند.
از طرف دیگر، در کشورهای فقیر، اکثریت مردم گرسنه و برای معیشت روزانه خود، وامانده اند. و دولت های بی لیاقت و دیکتاتور آنها هم فقط به فکر بخش حاکمیت آن کشورها است که بیشتر ثروتمند شوند.
کشور ایران، دارای ۹ درصد از ذخایر جهان است. در حالیکه فقط ۱ درصد از جمعیت جهانی را تشکیل میدهد. اما آمار نشان می دهد که بیش از ۶۰ درصد از ملت ایران، در زیر خط فقر زندگی می کنند.
معادن طلا، مس، روی، آهن، اورانیوم و سایر فرآورده های معدنی، در ایران استخراج می شود اما فقط خود حاکمان، می دانند که درآمد حاصله از آنها به کجاها می رود و برای چه خرج می شود!
در اینکه حکومت جمهوری اسلامی ایران، حکومت ملی نیست، هیچ شکی نیست. زیرا پولی که باید برای خود ملت خرج شود، نصیب بیگانگان می شود.
این حکومت، برمبنای تئوری مذهبی که دارد و با قدرتی که از طریق فریب مردم به دست آورده است، ایران را به عنوان یک غنیمت جنگی به حساب آورده و بر اساس باورهای مذهبی خود، هر بلایی را که میتواند، بر سر آن می آورد.
در همین رابطه، دولت های فاسد جهان نیز فقط نظاره گرند و مواظب هستند تا به منافع خودشان، زیانی وارد نشود و حتی از این آب گل آلود ماهی هم می گیرند.
در پس پرده سیاست کثیف جهانی، کسی نمی داند که چه می گذرد! به همین دلیل، آینده ایران و کشورهای دیکتاتور زده ای مانند آن، برای ما مردم عادی، به درستی مشخص نیست.
در انتخابات گذشته ریاست جمهوری ایران، به تأیید خود دولت جمهوری اسلامی، اکثریت مردم شرکت نکردند که همین مورد در حقیقت، نوعی رأی منفی بود. و این خود نشانه عدم رضایت مردم بوده و نشانگر این است که حکومت ایران، نماینده اکثریت مردم نیست و در حقیقت یک حکومت نامشروع و غیرقانونی است. اما از آنجا که اسلحه، زور و قدرت و پول در طرف آنهاست، ملت بیچاره ی بدون رهبر مقتدر و مورد تأیید، چاره ای جز سوختن و ساختن در آن برزخ را ندارند.
بله، همه انسان ها تلاش می کنند، اما بعضی ها برای بیشتر داشتن و بعضی ها فقط برای زنده ماندن.
اما در عین حال نباید ناامید شد. چون زندگی، با ارزش تر از آن است که تسلیم شویم. باید زنده ماند و تلاش و مقاومت کرد. باید در هر شرایطی، راه های مختلف پیش رو را امتحان کرد و بهترین آنها را برگزید که هم مفید به حال خودمان باشد و هم مفید به حال جامعه.
اگر در مقابل ظالم مقاومت نکنیم، به یقین آتش زورگویی و قدرت او را بیشتر دامن میزنیم.
انسان های بزرگ، در همه زمینه های علمی، ادبی، اقتصادی، ورزشی، هنری و سیاسی، همه تلاش خود را انجام می دهند تا نه تنها خود و جامعه شان خوشبخت شوند، بلکه نام نیکی هم از خودشان به جای بگذارند.
بدون تلاش، هیچکس موفق نمی شود و بدون حرکت، هیچ یک از جاده های زندگی، به جایی ختم نمی شود. باید تلاش کرد و به جاده زد تا جایی رسید.
از طرف دیگر دوستان، می دانیم که اکثریت ما مردم عادی، از نظر نام و نشان، جایی در تاریخ آینده نخواهیم داشت و پس از مرگ، همچون میلیاردها انسان بی نام و نشان دیگر، فراموش خواهیم شد. اما می دانیم که به یقین، در میان ما هستند کسانی که نامشان در اثر کارهای خوب و بزرگی که انجام می دهند، برای همیشه به یادگار، در جهان باقی خواهد ماند.
آری، از میان ما مردم عادی که تصور نمی کنیم در کارهای بزرگی موفق شویم، ممکن است کسانی همچون گاندی و یا نلسون ماندلا، باعث تغییر در جهان شویم.
در هر صورت، یاران، باید تلاش کرد. معنی دیگر زندگی، تلاش است و لذت بردن از آن تلاش و نتیجه ی حاصل از آن.
تسلیم شدن، یعنی ضعف در مقابل همه چیز.
ﺩﺭ یک سمینار رمز موفقیت، سخنران از حضار در سالن ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﯾﺎ در راه موفقیت، ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍﯾﺖ، ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ؟
حضار ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪﻧﺪ.
سخنران: ﺗﻮﻣﺎﺱ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.
سخنران: ﮔﺮﺍﻫﺎﻡ ﺑﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.
سخنران: لویی ﺁﺭﻣﺴﺘﺮﺍﻧﮓ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.
سخنران ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: آیا ﻣﺎﺭﮎ پیروک ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
ﻣﺪﺗﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ سالن ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ، یکی از حاضران ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺎﺭﮎ پیروک، ﺩﯾﮕﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻣﺎ ﺗﺎ حالا ﺍﺳﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ!
سخنران ﮔﻔﺖ: ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ باشید، ﭼﻮﻥ ﺍﻭ، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ!
پاینده و پویا باشید