در طول تاریخ ایران، هرگز زمانی نبوده است که تا این اندازه،مجموعه بلاهای مختلف، بر سر ایرانیان نازل شود: جنگ هشت ساله با عراق که طی آن، میلیونها نفر کشته و ناقص و آواره شدند، اعدام های دسته جمعی سال 67، زلزله های مکرر، سیل، خشکسالی و خشکی دریاچه ها و تالاب ها، مرگ هزاران پرنده در اثر مسمومیت، تحریم و رکود اقتصادی، فرار مغزها، سقوط هواپیماها به ویژه سقوط هواپیمای اوکراینی، اختلاس و دزدی های کلان، کشتار معترضان دهه هشتاد و آبان ماه امسال، فقر و بیکاری، گورخوابی و تغذیه مردم فقیر از سطل های زباله و … حتی کشتن سگ ها و حالا هم ویروس کرونا.
به جز بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل، از سایر بلاها می شد پیشگیری کرد. به تصدیق حداکثر هشتاد درصد از مردمی که در انتخابات گذشته، به پای صندوق های رأی نرفتند، بلای اصلی و بزرگتر از همه، بلای جمهوری اسلامی است که ذاتاً هیچ رحمی نسبت به ملت و کشور ایران ندارد. برای حاکمان ایران، حفظ نظام،بالاتر از حفظ ایران است. ایدئولوژی اسلامی و دیدگاه مذهبی دولتمردان ایران، چشم عقل و خردشان را کور کرده و هر چه مردم از بی کفایتی مسئولان می نالند و هر چقدر که آنها نتیجه اعمالشان را می بینند، باز عبرت نمی گیرند و وجدانشان هم از این همه بیداد، بیدار نمی شود.
جالب اینجاست که با همه بدبختی ها و تحریم های جورواجور و گرفتاری های اقتصادی و روز به روز گران شدن کالاها و بالا رفتن دلار و انواع بلاهای گوناگون، باز حکومت به آینده خویش، خوشبین است! در اوایل انقلاب که همه چیز بر وفق مراد بود، آنها کاری از پیش نبردند و در طول چهل سال نیز دیدیم که با نابکاری ها و دزدیها و به هدر دادن اموال ملی که به صورت کمک به گروه های افراطی در کشورهای دیگر بود، اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران را به زیر صفر رساندند.
ویروس کرونا، با همه بدی هایش که دنیا را به وحشت انداخته است، در مقابل همه بلاهایی که بر سر ایرانیان در طول این مدت آمده است، چیز بزرگی نیست و سرانجام، دوره این بلا هم به سر خواهد آمد. اما آنچه که ایران را دوباره به اوج شکوفایی و اعتبار بحق خود در جهان خواهد رساند، آزادی از همه قید و بندهای مذهبی و سیاسی است که جمهوری اسلامی ایران بر مردم ایران، تحمیل کرده است.
باید امیدوار بود، چون ناامیدی، از آن شیطان است. هم در برابر کرونا باید مقاوم و امیدوار بود و هم در برابر ظلم و ستمی که رژیم بر ملت روا داشته است.
هیچ ظلمی در جهان پایدار نمانده است و سرانجام، بهار آزادی از راه خواهد رسید و ملت ایران همچون ققنوس، از خاکستر خویشبرخواهد خاست و مانند خورشیدی بر تارک دنیا، خواهد درخشید.
*****
در پایان، توجه شما خوانندگان گرامی را به دو مطلب جالب در همین شماره مجله شهرما جلب می کنم: یکی موضوع ویروس کروناست و دیگری، چاپ دوباره داستان “قلعه حیوانات” نوشته “جورج ارول” است که چاپ آن در ایران قدغن شده بود.
خداوند، سرزمین ایران را از شر دشمنان، خشکسالی و دروغ حفظ کند.