آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران، دیروز چهارشنبه، در یک جلسه دولتی گفت که خود او هم از زمان اجرای طرح سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین اطلاع نداشته و همزمان با سایر شهروندان، متوجه شروع اجرای آن طرح شده است. ایشان ادعا می کنند که درآمد حاصله از افزایش قیمت بنزین به سه برابر، اصلا توی جیب دولت نمی رود بلکه بین میلیونها خانواده کم درآمد کشور تقسیم می شود.
ظاهر این گفتار پر نغز و مغز کاملا ساده و به تمام معنا انسانی است. ولی آیا قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دمخروس را؟ دروغگو بودن رئیس جمهور اسلامی ایران که بارها خلاف قول و وعده هایش عمل کرده، به همه ثابت شده است. چند روز قبل از افزایش قیمت بنزین، او گفته بود که قیمت بنزین به هیچ وجه بالا نخواهد رفت. همچنین وی گفته بود که به شبکه های اجتماعی و اینترنت هم دست نخواهند زد که دیدیم در هر دو مورد، همچون صدها موارد پیشین دیگر، باز هم دروغ گفت.
بگذاریم که آقای روحانی، همچنان مقام ریاست جمهوری را یدک بکشد، ولی دیگر در این بی قدرتی و ناتوانی اش، لااقل به مردم وعده های پوچ و تو خالی ندهد.
دیگر همه می دانند که در طول سالها، در دامان نظام جمهوری اسلامی، دزدان و اختلاس گران بسیاری پرورش یافته اند که یکی پس از دیگری، از اموال مردم می دزدند و راه فرار به خارج را در پیش می گیرند و پس از مدتی که از ماجرا گذشت، به ناگهان همه مقامات دولتی، در باره آن دزدی ها، اظهار بی اطلاعی می کنند و می گویند که نمی دانند پولهای ملت، چگونه دزدیده شده و اصلا نمی دانند که پول های کلان کجاست!
آقای زنگنه وزیر نفت و جواد ظریف وزیر امور خارجه، می گویند که برای دور زدن تحریم ما، 35 میلیارد دلار هزینه کردیم،ولی نمی دانیم که پولها چه شد و به کجا رفت؟!
آیا براستی این سخنان و ادعاهای آنها را یک انسان عاقل و منطقی، می تواند بپذیرد؟ آنها حتی جرأت ندارند که آشکارا بگویند ما می دانیم چه کسانی پولها را دزدیده اند، ولی جرأت فاش کردن آنرا نداریم و نمی توانیم دزدان را معرفی کنیم،وگرنه جان خودمان به خطر می افتد.
با این همه دزد و اختلاس گر، آیا شما باور می کنید که درآمد حاصله از فروش بنزین بدون هیچ حیف و میل شدنی، به عنوان صدقه دولتی، به حساب میلیونها مردم فلک زده ایران واریز شود؟
این نظام، در بلاهای طبیعی مثل زلزله و سیل، ثابت کرده است که اول فقط به فکر منافع خودش است و پس از آن، منافع گروه های تروریستی که این نظام را به عنوان یک قلدر بیرحم به جهانیان می شناسانند و در نهایت نیز اگر چیزکی ماند، پس از عبور از دست های واسطه هایشان، به بخشی از مردم برسد!
رژیم ایران می گوید که دشمن (معترضین) را سرکوب کرده است، سوال اینجاست که آیا مردمی که حق خود را مطالبه می کنند، دشمن ایران هستند و یا نظام جمهوری اسلامی که آنها را به قعر ذلت سوق داده است، دشمن مردم است؟
اما اراده ملی را نباید دست کم گرفت، پس از گذار از این رژیم که به درستی، دشمن ایران و ایرانیان است، باید از نو، فرهنگ ایران را ساخت و مغزهای مسموم شده را شستشو داد و دوباره فرهنگ پاک آریایی را بازسازی کرد. باید امیدوار بود که راستی و درستی را که از زمان کوروش بزرگ، در نهاد ایرانیان وجود داشت و در اثر حمله تازیان در دل خاک خرافات مدفون شد، بار دیگر همچون ققنوس از دل خاکستر زمانه بیرون بکشد و دگر بار، آوازه ارج و منزلت ایرانیان در سراسر جهان، طنین افکن شود.