از زمان ظهور ویروس کرونا، جهان وارد دوره ای شده است که باید آن را عصر “برزخ و دگرگونی” نامید. ویروسی که نظام جهانی را در هم پیچید و روش زندگی جهانیان را دگرگون ساخته و تاریخ بشری را به پیشاکرونا و پساکرونا، تقسیم نمود.
این آفت و بلای همه گیر، تغییر و تحولات اقتصادی بسیار بزرگ و شگرفی را در همه زمینه ها و شئونات انسانی به وجود آورد که زندگی بسیاری از جهانیان را تحت تاثیر قرار داد.
بسیاری را به فقر و فلاکت نشاند و عده ای که از فرصتها استفاده کرده بودند را به نوای آنچنانی رساند.
ویروس کرونا، جان میلیون ها نفر در سراسر جهان را گرفت و خسارات مالی بی شماری را به بار آورد، آنگونه که بشر با تمام قدرتش، در برابر این موجود میکروسکوپی، احساس ضعف و ناتوانی نمود.
هنوز جهانیان، گیج و سردرگم در مقابل سویه های جدید این موجود موذی، دقیقاً نمی دانند چه باید بکنند!
در این میان، جامعه ایرانی نیز همچون جوامع دیگر، دچار آسیب ها و خسارات جبران ناپذیری شد. از جمله در راستای حرفه ما، بسیاری از مجلات معتبر، نتوانستند انتشار خود را از سر بگیرند.
همه میدانیم که رسانه ها، پل ارتباط فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه است.
اما شوربختانه، این پل های فرهنگی و اجتماعی که اعضای جامعه را به هم پیوند میدهد، یکی پس از دیگری، شکسته و از میان می روند.
اما خوشبختانه در حال حاضر، مجله شهرما همراه با یکی دو نشریه دیگر، همچنان در خدمت جامعه ایرانی، حضور و فعالیت دارند.
از طرف دیگر، تورم کانادا رکورد ۴۰ ساله خودش را شکست. اکنون مدتی است که همه ما شاهدیم که تمام نرخ های خدماتی و قیمت های اجناس، در همه جا افزایش یافته است.
مجله شهرما، پس از ۴ ماه دوران کرونا که به اجبار تعطیل بود، هنگامی که دوباره آغاز به چاپ و انتشار نمود، به دلایل مختلف، مانند بالا رفتن هزینه حمل و نقل جهانی و همچنین بالا رفتن قیمت کاغذ چاپ از طرف تولید کنندگان، از آن زمان تا به امروز، به تدریج حدود ۳۵ درصد افزایش قیمت چاپخانه را تحمل نموده است.
وجود و حضور هر نشریه ای در جامعه، تنها به ناشران آن نشریه مربوط نمی شود بلکه آن نشریه، متعلق به کل جامعه است. چون در حقیقت، نشریات، آینه ای از هویت ملی و فرهنگی هر جامعه می باشد.
تصور کنید که یک جامعه، هیچگونه رسانهای نداشته باشد و هیچ پل ارتباطی هم در میان نباشدو مردم بی خبر از هم و همه دنیا باشند؛ طبیعی است که در چنین حالتی، هویت آن جامعه، دیر یا زود، محو و ناپدید خواهد شد.
به معنایی دیگر، حمایت و پشتیبانی از رسانه ها، تقویت هویت ملی، فرهنگی و اجتماعی و سرپا نگه داشتن پل ارتباطی ارزشمندی است که جامعه را به هم پیوند می دهد.
با نوشتار بالا، تا حدودی با مشکلاتی که رسانه ها با آن روبرو هستند، آشنا شدید.
اما با وجود همه این مشکلات، ما و همکارانمان در مجله شهرما، همچنان در خدمت جامعه بوده و به کار فرهنگی خود که همانا آگاهی و خبر رسانی در مورد مسائل روزمره ایران، کانادا و جهان است، ادامه می دهیم.
ما همواره می کوشیم که در مجله شهرما، با نوشته های جذاب، مفید و جالب، در مورد کرامت انسانی و همچنین در مورد اخلاق و انسانیت، و نیز با چاپ جدول های مختلف و سرگرم کننده، خوانندگان گرامی خود را آگاه و خشنود کنیم.
شما خواننده گرامی شهرما، اگر می خواهید با مجله خودتان همکاری کنید، به صاحبان مشاغل می توانید پیشنهاد کنید که با مجله و سوشیال مدیای شهرما همکاری های تبلیغاتی داشته باشند.
چون، هنوز هزاران نفر از جامعه که اکثراً از سنین متوسط به بالا هستند و آشنایی چندانی با کامپیوتر و سوشیال مدیا ندارند، آنها همچنان علاقمندند که مجلات را در دست خود بگیرند تا مطالب آن را بخوانند. نادیده گرفتن این چندین هزار نفر از جامعه، از نظر بیزینسی، منطقی نیست.
در جایی نوشته بود:
چه در کار و چه در عشق، هرگز نگویید:
«هنوز وقت است» و یا باشد برای «دفعه بعد»
زیرا مفهومی هم وجود دارد به نام «دیر شدن»
گاهی، دلنشین و دلپذیر است که چشم ها را ببندیم و باران شویم.
باران که شدى، مپرس این خانهی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیالهها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
به امید همیاری و همکاری جامعه ایرانی با یکدیگر
پاینده و پویا باشید