اگر علم و دانش، هرگز در جهان پیشرفت نمی کرد و انسان ها، همچناندر عصر وحشیگری می زیستند، شاید آن زمان میشد که همه گفته ها وخرافه های آن روز را باور کرد.اگر علم و دانش، ثابت نمی کرد که صاعقه و برقی که در ابرها به وجودمی آید، در اثر برخورد دو قطب مثبت و منفی است، شاید آن زمانمیشد باور کرد که جبرائیل بر ابرها تازیانه میزند. اگر علم ستاره شناسی،کهکشان ها را کشف نمیکرد، شاید میتوان باور داشت که آسمان، ازهفت طبقه تشکیل شده است.امروزه، دلایل انکار ناپذیر علم و دانش، آنچنان قوی است که حتی پاپ،رهبر کاتولیک های جهان هم، آشکارا و برخلاف موازین دین مسیحیت،می گوید که بهشت و جهنمی وجود ندارد. آیا در چنین دوره ای کهبسیاری از مجهولات جهان، توسط علم و دانش شناخته شده است، چهچیزی باعث می شود که سر خودمان را همچنان در خواب غفلت، فروبرده ایم؟این ترسی که موجب می شود تا ما خود را بفریبیم و از پذیرفتنواقعیت ها دوری کنیم، چیست و از کجا ناشی می شود؟اگرچه بیش از هزار سال است که گذشتگان ما، عادات و آداب دینی خود را همواره انجام می دهند، اما مگر نه اینکه دو هزار سال قبل ازآن هم ایرانیان، زرتشتی بودند ولی به مرور زمان و در اثر ترس و یا حتاایمان، همه آداب و رسوم زرتشتی را رها کردند و به دین جدید ملحقشدند؟طبیعی است که بسیاری از ما انسان ها، به دین نیاز داریم تا بتوانیمبا انجام کارهای دینی، جای امیدهایی که به دنیای پس از مرگ وکمبودهای روحی و روانی داریم را پر کند تا شاید جاودانه و تا ابد بتواندر آن دنیا بخوشی زندگی کرد؟و اما تکلیف آنانی که از نظر روحی و امید، هیچگونه کمبودی را احساسنمی کنند، چیست؟ آیا آنها هم باید همچنان به آن آداب و رسوم، پایبندباشند؟ به عبارت دیگر، رها شدن از چنگ خرافه ها، نیاز به جسارت،همراه با اندیشه دارد. دموکراسی می گوید هر کسی در اندیشه اش،آزاد است. پس، امروزه، آن کسی که بت می پرستد و یا خالق هستی را ویا حتی به هیچ دین و خدایی، اعتقاد و ایمان ندارد، در داشتن اندیشهخود، آزاد است.دنیای امروز، با دنیای گذشته، بسیار فرق دارد. در زمان جاهلیت، هرکسی را که می خواستید که به دین و آئین شما باشد، با ایجاد ترس ووحشت و یا با تطمیع، میتوانستید موفق شوید. اما اکنون نمی توانکسی را به زور، وادار به پیروی از دین و یا مذهب خاصی نمود. هزاراندین در دنیا وجود دارد که هر یک، پیروان خاص خودشان را دارند؛ اماآنچه که از نظر من مهم است، این است که هر کسی، هر دینی که دارد،باید در عین حال، یک انسان خوب باشد.اگرچه دین، امری خصوصی است، ولی وظیفه ادیان، ساختن انسانهای خوب و نیکوکار است و نه از بین بردن پیروان ادیان دیگر. چوناین جنگ خدایان نیست که بخواهند بندگانشان را به جان یکدیگر بیندازند.هر آنچه که در مغز و قلب هر کسی می گذرد، به خود او ارتباط دارد.عصر بیداری و آگاهی است. خردگرایی را انتخاب کنیم.
آئین با شکوه مهرگان را پاس می داریم.
به همین مناسب تلویزیون ایرانیان کانادا ویژه برنامه ای را به آئین
مهرگان اختصاص داده که همین جمعه 2 اکتبر ساعت 6 بعدازظهر تا
پاسی از شب از این شبکه پخش می گردد.
بازپخش آن در روزهای شنبه و یکشنبه خواهد بود. با ما همراه باشید تا
هرچه با شکوه تر سنت هایمان را ارج بنهیم.
پاینده و پویا باشید