همه می دانیم که متأسفانه اخلاقیات وبخشی از فرهنگ ایرانی، به قهقرا رفته و جای آن را فساد و تباهی گرفته است. خبرهای وحشتناکی که از ایران در رابطه با رفاه و امنیت جانی و مالی هموطنان، از طریق رسانه ها به چشم و گوش ما می رسد، همگی حاکی از فلاکت و بدبختی بخشی بزرگ از مردم ایران دارد. زنان و دختران تن فروش که حتی خانواده هایشان از رسوایی آنها آگاهی دارند که گاهی ویدئوی برهنه آنها که با آهنگ های ایرانی در حال رقصند، در یوتیوب و سایر شبکه های اجتماعی دیده می شود. این ویدئوهای خصوصی را هیچ ایرانی حاضر نیست که به معرض دید همگان بگذارد مگر توریست هایی که به ویژه از کشورهای عربی از جمله عراق به ایران و مخصوصا به مشهد می روند، تهیه می کنند و برایشان شاید لذتبخش هم باشد که آبروی ایرانی را به این شیوه زشت و ناپسند ببرند.
صدها هزار بچه و نوجوان، به جای درس خواندن، در خیابانها به کارهای اجباری که در حقیقت نوعی گدائی محسوب می شود، از جمله فروش آدامس و گل و… مشغول هستند. تصورش را بکنید که آینده این کودکان، زمانی که به سن بلوغ و بزرگی برسند، چه خواهد بود؟ این کودکان نیازمند، چه بسا اگر فرصتی هم بدست آورند، به دزدی، قاچاق و خلاف های دیگر نیز روی می آورند و با فرهنگ منحط خیابانی، خو خواهند گرفت و در نتیجه، آینده سیاه و تباهی را پیش رو خواهند داشت.
ویدئوهای بسیاری را در رابطه با اعتیاد جوانان که عاطل و باطل در گوشه خیابانها و زیر پل ها، در خماری و بیهوشی بسر می برند، در شبکه های اجتماعی، بسیار دیده می شود. بسیاری از کلاس های جنوب کشور که در خرابه ها برگزار می شود و هیچ دلسوزی از دولتمردان به این مشکل فرهنگی و اجتماعی مهم، اعتنائی ندارد. انگار وجدان همه آنها، همچون بخت مردم، خفته است.
در تهران و شهرستانها، مردم مستمند، به سراغ سطل های آشغال می روند تا روزی خود را از آن تأمین کنند و این شرم ملی، روز بروز بیشتر هم می شود.
هر سال بیشترین آمار تصادفات و هزاران تلفات ناشی از آن، گویای اعصاب بهم ریخته مردم و فرهنگ ضعیف شده جامعه است.
از بیکاری و خودکشی و خشکسالی و سیل و زلزله و … می گذریم.
حکومتی که علیرغم ادعاهایش، باید با فساد بجنگد، راستی و درستی را بین مردم رواج دهد و ایمان را همراه با آسایش و آرامش درون را به ملت ارزانی دارد، می بینیم که از هر زمان دیگری در تاریخ، برای کشور، دشمن تراشی کرده و ثروت و دارائی کشور را که حق مردم است، بدون اجازه ملت، به دیگران در کشورهای اطراف بخشیده و فساد و اختلاس هم در همه جای دولت، مشاهده می شود.
فساد دولتی تا به آنجا رسیده است که بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت و همچنین جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، هر دو صریحاً گفته اند که 35 میلیارد دلار را برای دورزدن تحریم ها اختصاص داده بودند که اصلاً معلوم نشد که آن پول به کجا رفته است!
مگر امکان دارد که بدون حساب و کتاب، پولی به این میزان را در حسابی بگذارند و معلوم نشود که چه کسانی از آن حساب، برداشت کرده اند؟ این،امکان ندارد مگر اینکه دزدان این قبیل دزدی ها و چپاول ها، نام های بزرگ وآشنائی باشند که نمی توان به زبان آورد.
به شتر گفتند: چرا گردنت کج است؟
گفت: کجایم راست است که شما به گردنم چسبیده اید؟
خدا آخر و عاقبت ایران و ملت ایران را به خیر کند.