کمیته پیگیری بازداشتشدگان در گزارشی تفصیلی اعلام کرده است که از ابتدای اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ تا به اکنون، دستکم ۱۶ نفر در بازداشت براثر شکنجه برای اعترافگیری و یا در نتیجه جلوگیری از دریافت درمان موثر بعد از زخمی شدن با گلوله، در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدهاند.
این کمیته همچنین تایید کرده است که دستکم ۱۲ معترض بازداشتی به طرز مشکوکی پس از آزادی، جان خود را از دست دادهاند.
در این گزارش آمده است «اینکه این افراد در زمان کشته شدن در بازداشت بودهاند یا در خیابان و مانند سایر معترضان به شکلهای دیگر جان باختند، هنوز در دست تحقیق است.»
کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان با تاکید بر حداقلی بودن این آمار مینویسد: «به این تعداد، باید افرادی را که نامشان هرگز رسانهای نشده و ما هنوز در مورد آنها چیزی نمیدانیم را نیز اضافه کنیم.»
«رامین فاتحی»، «بوسف رئیسی»، «محمد لطفالهی»، «حامد سلحشور»، «شادمان احمدی»، «شهریار عادلی»، «احمد گودرزی»، «امیرجواد اسعدزاده»، «هیمن آمان»، «اسماعیل دزوار»، «امید حسنی»، «محمد حاجی رسولپور»، «ایلیاد رحمانیپور»، «میلاد خوشکام»، «سامان قادرپور» و «مهدی زارع اشکذری»، شماری از بازداشتشدگانی هستند که در دوران بازداشت یا زمان کوتاهی پس از آزادی، کشته شدهاند.
به گزارش منابع حقوقبشری از جمله «هرانا»، در چهارماه گذشته دستکم ۵۱۶ تن در جریان اعتراضات کشته شدهاند. در میان کشتهشدگان دهها کودک احراز هویت شدهاند.
تعداد دقیق افراد بازداشتشده در جریان اعتراضات سراسری مشخص نیست، اما تخمین زده میشود که حداقل بیستهزار نفر در سهماه و نیم گذشته در سراسر ایران دستگیر شده باشند.
گزارش اخیر کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان تایید میکند که روایتهای زیادی از شکنجههای جسمی و روحی بازداشتشدگان دریافت کرده است.
این در حالی است که تنها درباره بخش کوچکی از بازداشتها و شکنجهها، خبررسانی صورت گرفته و نام تعداد زیادی از این افراد و شرایطشان همچنان ناگفته و ناشنیده باقی ماندهاست. در این شرایط، بالطبع اطلاعات چندانی از کسانی در بازداشتگاههای رسمی و غیررسمی کشته میشوند، وجود ندارد.
شمار زیادی از زندانیان بعد از آزادی درباره صدها بازداشتگاه غیررسمی موجود در سراسر کشور، که اساسا وجود آنان هم توسط منابع امنیتی و قضایی کتمان میشود، سخن گفتهاند.
این گزارش به نقل از یکی از معترضان بازداشت شده در تهران از بازداشتگاهی غیررسمی در حوالی کلاهدور تهران سخن گفته و تایید کرده است که در تمام او و دیگر زندانیان را در صندوق عقب ماشین به مکانهای مختلف انتقال می دادند. او گفته است «حتی اگر انقلاب هم میشد شما نمیتوانستید مکان ما را پیدا کنید.»
یکی از زندانیانی که در دوران بازداشت و تحت شکنجه نیروهای امنیتی جان خود را از دست داد، حامد سلحشور است. جوان ۲۲ ساله اهل ایذه که امروز پنجشنبه ۱۵دی، خانوادهاش برای حضور شهروندان در مراسم چهلم او فراخوان دادهاند.
حامد سلحشور ۲۲ سال اهل ایذه و مسافرکش بود. او در تاریخ ۵آذر۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی با اتهامات نامعلوم بازداشت شد، هنگامی که در مسیر اصفهان به سمت ایذه در حال حرکت بود.
ماموران اطلاعات سپاه بعد از ۵ روز بیخبری در تاریخ ۱۰آذر، پیکر بیجان او را بدون اطلاع خانواده و بدون انجام مناسک تدفین در منطقهای به نام «قلعه تل» در خارج از شهر ایذه به خاک سپردند، اما زمانی که خانواده از محل دفن او باخبر میشوند پیکر او را از قبر خارج کرده و در «آرامگاه خانوادگی» خانواده سلحشور در ایذه دفن کردند.
مهدی زارع اشکذری تازهترین قربانی شکنجههای ماموران امنیتی است. این جوان دانشجوی رشته دندانپزشکی در شهر بولونیای ایتالیا که در اعتراضات ایران بازداشت شدِ به خاطر جراحات ناشی از شکنجه، ساعاتی پس از آزادی موقت به کما رفت.
۲۰ روز بعد، نزدیکان مهدی زارع اشکذزی از جانباختن او در بیمارستان خبر دادند. به گواه برخی افرادی که پیکر مهدی را در زمان خاکسپاری دیده بودند، «بینی و تعدادی از دندانهای او در اثر ضربات شکسته شده بود و آثار کبودی در صورت و بدن او مشهود بوده است.»
او همچنین پس از آزادی، ویدیویی خطاب به سفیر ایتالیا و به زبان ایتالیایی در شبکههای اجتماعی منتشر کرد که در آن تورم بینی و کبودی بدنش به وضوح قابل مشاهده بود.
«رادیو زمانه» گزارش داده است که خانواده مهدی زارع به شدت تحت فشار نهادهای امنیتی بودند تا مرگ فرزندشان را «خودکشی» اعلام کنند و بعد از دو روز، با پذیرفتن این شرط، پیکر مهدی در روز ۹دی به خانوادهاش تحویل داده شد و خانواده او را در آرامستان اشکذر یزد به خاک سپردند.
نام رامین فاتحی، شهروند کرد ۴۹ ساله نیز بهعنوان یکی از نخستین جانباختگان اعتراضات بر اثر شکنجه در رسانهها منتشر شد.
رامین فاتحی راننده وانت همراه با برادرش «وریا فاتحی»، در روز ۲۱مهر برای حمل بار به سقز رفته بود که در آنجا بازداشت شد و ماموران یک روز بعد خواهرش «رادا فاتحی» را نیز دستگیر کردند.
شبکه حقوقبشر کردستان، ۸ روز بعد و در تاریخ ۲۹مهر* خبر داد که وزارت اطلاعات به خانواده رامین اعلام کرد که او در بازداشتگاه خودکشی کرده است. «رامتین فاتحی» فرزند این شهروند ۴۹ ساله اما در گفتوگو با رسانهها، مرگ پدرش را در اثر شکنجههای شدید دانست و گفت که در زمان شناسایی جسد به دایی او اجازه ندادند که پیکر پدرش را مشاهده کند. پیکر رامین فاتحی در نهایت بدون اطلاع خانواده، به صورت مخفیانه در بهشت محمدی شهر سنندج دفن شد.
سامان قادرپور شهروند ۳۷ ساله اهل اشنویه نیز در جریان اعتراضات تهران بازداشت شد و مدتی بعد خانوادهاش طی تماسی، برای شناسایی پیکر او فراخوانده شدند.
سامان قادرپور در روز شنبه ۷آبان۱۴۰۱ کشته شد، اما ماموران امنیتی دو روز بعد از طریق تماس تلفنی به خانواده او خبر دادند که برای شناسایی جسد به سردخانه بهشت زهرا مراجعه کنند.
بر اساس گزارشی که سازمان حقوقبشری «ههنگاو» منتشر کرده است، علت مرگ سامان توسط نهادهای امنیتی «ایست قلبی» عنوان شد، اما عمویش که برای شناسایی پیکر او به سردخانه رفته بود، تایید کرده است که صورت برادرزادهاش بر اثر شکنجه کاملا کبود و زخمی بوده است.
پیکر سامان قادرپور در بهشت زهرای تهران دفن شد و نهادهای امنیتی به خانواده او گفتند که مراسم خاکسپاری باید با هماهنگی اداره آگاهی اشنویه برگزار شود و کسی حتی مادرش حق مشاهده پیکر را ندارد.
کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان در این گزارش، به غیر از نام افرادی که بر اثر شکنجه در دوران بازداشت جانباختهاند، از «آیدا رستمی»، «دنیا فرهادی»، «کورش پاژخ»، «مصطفی مباشر»، «عاطفه نعامی»، «رضا شرفی»، «حسن ناصریخور»، «امین خانلو»، «مرتضی سلطانیان»، «محمد عبداللهی»، «عماد حیدری» و «مهدی کابلی کفشگیری»، بهعنوان افرادی که «مرگهای مشکوک و غیرقابل توضیح» داشتهاند یاد کرده است.
این که این افراد در زمان کشتهشدن در بازداشت بودهاند یا در خیابان و مانند سایر معترضان به شکلهای دیگر جان باختند، هنوز در دست تحقیق است.