گیسو بریدن صریحترین نماد خشم و اعتراض زنان به قوانین زنستیز جامعه مردسالار است
فرنگیس، آن هنگام که به دادخواهی و سوگواری همسرش، سیاوش، گیسوی بلند خود را برید و بر میان بست، آیینی را در ایران باستان بنیان نهاد که هزاران سال بعد به صریحترین نماد اعتراض و سوگواری زنان ایرانی تبدیل شد. حالا زنان سراسر جهان در اعتراض به ظلم و به رسم همدردی با زنان ایرانی، گیسوان خود را میبرند و نماد سوگ و اعتراض زنان که در ایران باستان ریشه دارد، در حال تبدیل شدن به جنبشی جهانی علیه نابرابریهای جنسیتی است.
«گیسوبران» که در فرهنگ لغت آن را «زلف گشودن» معنا کردهاند، یکی از مشهورترین آیینهای سوگواری در فرهنگ ایران است که با اعتراض نیز درآمیخته است. در اساطیر ایران باستان، گیسوی زنان نماد بیچونوچرای باروری و برکت بود و از همین رو است که گیسوبران زنان اهمیت مییابد؛ زیرا به معنای قطع باروری و برکت تلقی میشود.
گیسوبران آیینی است که نهایت اندوه و اوج اعتراض را به نمایش میگذارد و اگرچه مختص زنان نیست، صحنهگردانان اصلی آن در طول تاریخ همواره زنان بودهاند.
فردوسی ماجرای گیسو بریدن فرنگیس، دختر افراسیاب، در مرگ سیاوش را چنین روایت میکند:
همه بندگان موی کردند باز/ فرنگیس مشکین کمند دراز
برید و میان را به گیسو ببست/ به فندق گل ارغوان را بخست
گیسوبران در ادبیات فارسی ایران جایگاهی منحصربهفرد دارد. حافظ شیرازی آنجا که میخواهد تصویری از یک سوگواری پرازاندوه را روایت کند، آن را به گیسو بریدن تشبیه میکند و چنین میسراید: «گیسوی چنگ بِبُرید به مرگ می ناب/ تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند». گیسو بریدن آنگونه که از شعر حافظ برمیآید، به مثابه خون گریه کردن است.
سیمین دانشور، نویسنده «سووشون»، نیز در داستان خود از زبان زری در زیر درخت گیسو نوشت: «زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه میکردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را میبریدم و مثل آنهای دیگر به درخت آویزان میکردم.»
آیین گیسوبران هزاران سال پس از افسانه فرنگیس و سیاوش، از روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ که مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی تهران کشته شد، در فرهنگ و ادبیات ایران دوباره زنده شد و البته معنای دیگری هم پیدا کرد؛ حالا زنان تنها در سوگ سیاوشان نیست که خون گریه میکنند و گیسو میبرند؛ آنان با خشم بسیار به سوگ دختری نشستهاند که قربانی حجاب اجباری شد و این بار نیز زنان ایرانی صحنهگردان این آیین شدند و نماد اعتراضی گیسوبران را نامآور کردند.
اکنون زنان در سراسر جهان برای همدردی با زنان ایران و در اعتراض به قوانین زنستیز و سلب آزادیهای مشروع خود در جوامع مردسالار به اعتراض برخاستهاند؛ اعتراضی که این بار نیز همچون داستان سیاوش، خاستگاه اصلی آن ایران است.
روز دوشنبه، چهارم مهرماه، هزاران تن از زنان کرد شمال سوریه در همبستگی با زنان ایرانی تجمعی برپا کردند و شمار زیادی از آنان به نشانه اعتراض گیسوان خود را بریدند. ملک موسو، خواننده مشهور ترکیهای نیز در حمایت از جنبش اعتراضی زنان، هنگام اجرای کنسرت موهایش را برید. پیشتر صلاحالدین دمیرتاش، سیاستمدار سرشناس ترکیه، هم در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی موهایش را تراشیده بود. آناهیتا همتی، بازیگر ایرانی، نیز پس از مرگ مهسا امینی، موهای خود را برید و بر زمین ریخت.
در فضای مجازی و تجمعهای خیابانی هزاران تن از کاربران و شهروندان موهای خود را به نشانه خشم و اعتراض بریدند. با جستوجوی نام «مهسا امینی» به زبانهای انگلیسی و فارسی در یوتیوب، تیکتاک، اینستاگرام و توییتر میتوان هزاران ویدیو با این مضمون را تماشا کرد. نمادی که خشم و اعتراض زنان به قوانین زنستیز را نمایان میکند و از چهار دهه سرکوب و فشار جمهوری اسلامی بر زنان ایرانی پرده میدارد.
سایه رحیمی