شغل سردبیری برای یک مجله فرهنگی و مسئول، کار آسانی نیست.
بطور کلی، کار یک سردبیر، انتخاب مطالبی است که به خوانندگانش، هم آگاهی بدهد و هم در عین حال، او را سرگرم کند. یک سردبیر مسئول، از مشکلات جامعه و مردمانش می نویسد و از کسانی که باعث به وجود آمدن آن مشکلات می شوند، انتقاد می کند و در صورت لزوم و تا آنجا که بتواند، راهنمایی های لازم را هم می کند.
انتخاب شعر، داستان، اخبار، تفسیرهای سیاسی و اجتماعی، مقالات پزشکی، روحی و روانی و کلاً آن چیزی که مربوط به زندگی روزمره مردم می شود، جزو وظایف یک سردبیر است.
اما یک سردبیر، تا آنجا که امکان دارد، باید از اخبار روز جهان و از آنچه که در اطراف می گذرد، تا حدود زیادی آگاهی داشته باشد.
اگرچه من، حدود ۲۸ سال پیش به عنوان مدیر و مسئول تلویزیون شهرما مشغول فعالیت بودم، اما از ۱۸ سال پیش تا کنون، به عنوان سردبیر مجله شهرما، سعی کرده ام تا آنچه که از نظر فرهنگی و اجتماعی، برای جامعه لازم و مفید است، در مجله شهرما به چاپ برسانیم. طبیعی است که در این کار، همسرم و سایر همکاران خوبمان، نیز مرا یاری کرده اند.
من به عنوان یک سردبیر، سعی می کنم روشی را انتخاب کنم که همواره اخلاقیات و کرامت انسانی را پاس بدارد. اطلاع رسانی درست و دقیق، جزو مرام و خط مشی ماست.
خوشبختانه از نظر مالی، به هیچ گروه و یا سازمانی وابسته نبوده و نیستیم و تنها راه درآمد ما، از راه تبلیغات است و بس.
اگرچه ما در این سوی جهان، تا حدود زیادی در صلح و آرامش به سر می بریم و مشکلات سیاسی و اجتماعی آنچنانی نداریم، اما نسبت به آنچه که در سایر نقاط جهان، به ویژه در کشور ایران می گذرد و هر آنچه که بر سر هموطنان مان در داخل ایران می آید، نمی توانیم بی تفاوت از کنار آن بگذریم.
سعدی بزرگوار گفته است:
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
اما در این چند سال اخیر، گذشته از ۴3 سال پیش که ناگهان بلایی بر سر ایران فرو آمد که دستاورد آن، جنگ تحمیلی و کشتار همه جانبه صدها هزار نفر و آواره شدن میلیون متخصص و کارگر فنی به سراسر جهان، همراه با فلاکت و بدبختی ایرانیان داخل کشور بود و در نتیجه، کشور ایران را به پایین ترین درجه اعتبار در جهان رساند که این روند همچنان ادامه دارد.
اکنون چند سالی است که کل دنیا هم در یک دوره برزخ به سر می برد. ویروس دست ساز کرونا، سراسر گیتی را فراگرفت و جان بیش از شش میلیون نفر را در دنیا گرفت و جهان را به حالت کما فرو برد.
کووید 19، سیستم اقتصاد جهانی را فلج کرد و زندگی ها به طور کلی دگرگون نمود.
درهمین هیرو ویر، ولادیمیر پوتین که شاید بشود او را هیتلر دوم نامید، به کشور آزاد اوکراین حمله برد و همانطور که قبلا در مقالههایم نوشتهام، سازمان ملل هم، مترسک وار ناظر بر این ظلم و بی عدالتی بوده و کاری از دستش بر نمی آید.
باور کنید خوانندگان گرامی، آنقدر دلم برای صلح و آرامش در جهان لک زده است که حد ندارد.
گاهی دست خودم را میگیرم و به دنیای رویاها می روم و جهانی را می بینم پر از صلح و صفا. در این جهان، مرزی بین آدمیان وجود ندارد.
همه شاد و خندان به هر کجای دنیا که دلشان بخواهد، سفر می کنند و هیچ دیکتاتوری هم بالای سرشان نیست که به آنها بگوید چه بخورید، چه بپوشید، کجا بروید و چه کارهایی را انجام دهید.
این دنیای رویایی، برای زمان کوتاهی، مرا به یک آرامش درونی فرو می برد که اصلاً دلم نمی خواهد از آن بیرون بیایم.
اگرچه در واقعیت، این دنیای رویایی، وجود ندارد. ولی باور کنید ساختن آن، دور از عقل و منطق نیست و همه چیز امکان پذیر است. در حقیقت اگر دنیا را من و شما و سایر مردم عادی می گرداندند، ما به راحتی می توانستیم چنین دنیایی شیرین و رویایی را بیافرینیم. اما شوربختانه، اختیار دنیا در دست زورمداران و خودکامگانی است که هیچ چیز، چشم طمع آنها را پُر نمی کند. برای این زورمداران، جان میلیون ها انسان، ارزشی ندارد و این مورد را، کاملاً و آشکارا در رفتار و کردار آنها می بینیم.
دیگر، از بازی های سیاسی خسته شده ایم و میدانیم به قول معروف، همه این بازی ها بر سر لحاف ملاست.
بازیهای سیاسی را نمی توان به درستی پیش بینی کرد. به خصوص بازی و نقشه های کسانی که خود را در مقام خدا می بینند و به خود حق میدهند تا سرنوشت میلیاردها انسان را رقم بزنند.
بیاییم و بگوییم که همه این حرف ها درست، اما تکلیف ما چیست و چه باید بکنیم؟
میدانیم که تلسکوپ جیمز وب، با ارسال تصاویر شگفت انگیزی از کائنات به زمین، دریچه تازه ای را به روی دانشمندان و خِرَدوَرزان جهان گشود. ۱۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون سال از عمر جهان می گذرد و این دانش و آگاهی، بینش ما را نسبت به جهان هستی و باورهایمان به خصوص تمام ادیان، تغییر میدهد.
بنابراین، برای رهایی از نادانی ها، نیاز به آگاهی های بیشتری داریم. وظیفه ما انسان ها، آگاه شدن نسبت به باورها و آنچه که در اطرافمان می گذرد تا در نتیجه، آماده باشیم در برابر ترفندهای زورمداران، مقاومت کرده و با هشیاری، آنها را خنثی کنیم.
آگاهی یافتن و آگاهانیدن دیگران را باید همواره در نظر داشت که رهاورد آن، آزادی و آرامش است.
آگاهی، دشمن شماره یک جهل و خرافات و همه حیله های ضد انسانی است.
آگاه و هوشیار باشیم.
پاینده و پویا باشید.
مسئولیت سردبیر
نظر بدهید
نظر بدهید