ارزش هر انسان، به فکر و اندیشه او بستگی دارد و متعاقب آن، بستگی به عملی دارد که اندیشه های نوئی را به وجود می آورند. متفکران بزرگی در جهان بوده و هستند که با اعمال خود، تحولات عظیمی در افکار و اندیشه انسان های دیگر به وجود آورده و می آورند. آنها، شیوه نگرش مردم جهان را نسبت به اطراف و کل هستی، دگرگون کرده و بهبود بخشیده اند. انسان هایی که از افکار والای خود، الهام می گیرند تا با کارهای بزرگشان، جهانیان بتوانند زندگی بهتری داشته باشند.
اختراعات و اکتشافات مهم و بزرگی، مانند: اتومبیل، هواپیما، کامپیوتر، برق، پنی سیلین و درمان های دیگر و همه ی چیزهای ریز و درشتی که هر روزه در اطرافمان لمس و احساس کرده و با آنها سر و کار داریم، همه آنها نتیجه دسترنج همان انسان های متفکر و پر تلاش است.
بزرگان عقیده دارند که انسان ها، خودشان سرنوشت خود را، رقم می زنند و سرانجام، مسیر سرنوشتشان را به هر طرفی که خودشان تعیین می کنند، سوق می دهند.
چه زیباست که انسان ها، همان راه درست و پویایی را انتخاب کنند که از نظر روحی و عرفانی، به آن درجه از مقام و کرامت انسانی برسند که به جز پاکی روح و آرامش وجدان، چیز دیگری را احساس نکنند.
بارها اشاره کرده ام که اگر جامعه ای به انحطاط و بی راهه می رود، یکی از عوامل موثر و مخرب آن، رسانه ها هستند. این رسانه ها هستند که افکار عمومی را با بمباران های تبلیغاتی و گمراه کننده خود، شکل می بخشند و به هر سویی که بخواهند، آن را می کشانند.
باز، این رسانه ها هستند که عیب و ایراد و کارهای خلاف رهبران گوناگون را نادیده می گیرند و با سکوت خود، اعمال بد و غیر انسانی آنها را مُهر تأیید می زنند و در نتیجه، موجب تشویق و تداوم کارهای نادرست آنها می شوند.
اما با وجود همه این تخریب ها، خوشبختانه می بینیم که در این دنیای عجیب و غریب، باز هم کسانی هستند که بی اعتنا به همه جار و جنجال ها و زرق و برق های ظاهری اجتماع، کار خودشان را انجام می دهند. آنها فقط به فکر کارهای سازنده و مفید هستند و نه چیزی دیگر.
بخش عظیمی از این افراد، داوطلبانی هستند که در بیمارستان ها، سازمان های خیریه، دفاع از حقوق بشر، اماکن مذهبی، اردوگاه های آوارگان، نهادهای غیر انتفاعی، در ادارات پلیس و آتش نشانی، پزشکان بی مرز و صدها نهاد دیگر، صادقانه و با نیت پاک، به انسان های نیازمند کمک می کنند و تنها انتظارشان از کاری که انجام می دهند، رضایت روحی و قلبی شان است و نه چیز دیگر.
الگوهای راستین جامعه را که همانا نهادهای خدمتگزار به جامعه هستند، به نمایش گذاشتن، کاری بس ارزنده و بزرگ است. این الگوها، الهام بخش همه، بخصوص جوانان ما هستند تا در آینه فردا، نقش خودشان را بهتر ببینند.
کلام آخر این که: در طول تاریخ، کم نداریم بزرگانی که تنها پس از درگذشتن از این دنیا، دیگران پی به بزرگی آنها برده و سپس آنها را، مورد سپاس و ستایش قرار داده اند.
هم اکنون نیز انسان های بزرگی که به عده ای از آنها اشاره شد، وجود دارند که کارهای بزرگی انجام می دهند، ولی شناخته نیستند و حتی ممکن است که تا آخر عمر نیز، همچنان ناشناس باقی بمانند. اگرچه انسان هایی که روح بزرگ دارند، نیازمند تشویق و تحسین دیگران نیستند و همواره در آرامش روحی به سر می برند، ولی باز، سپاسگزاری و تشویق از آنها، نشانگر آن است که ما، از همت والای آنها و کارهای ارزنده شان آگاهی داریم و برای وجودشان، ارزش قائلیم. چون هر کار ارزنده ای ، شایسته قدردانی و سپاس است.
کار شایسته بنیادهای انساندوستانه را، ارج بنهیم.
پاینده و پویا باشید