هرچه بیشتر زمان می گذرد و هنگامی که به حوادث و وقایعی که در دنیا اتفاق میافتد، می نگرم، نظرم نسبت به بی عدالتی های رهبران سیاسی و مذهبی جهان، بیشتر و بیشتر میشود. کمکم به آن اطمینان و یقین رسیده ام که باعث همه مشکلات بشری، به جز از بلاهای طبیعی، مانند: سیل و طوفان و آتشفشان، همین رهبران هستند.
در این میان، آمریکا که با خروج ناگهانی خود از افغانستان، نه تنها ناتوانی خود را در مقابله با بحران هایی مانند گروه طالبان نشان داد، بلکه به نوعی، به بسیاری از متفکران و اندیشمندان جهان فهماند که نیم کاسه ای زیر کاسه است. جو بایدن، پس از بیست سال مبارزه و کشته شدن ده ها هزار نفر از طرفین، به ناگهان تصمیم گرفت که میلیاردها دلار تجهیزات و تسلیحات نظامی آمریکا، از جمله: هواپیماها، هلیکوپترها، توپ و تانک و سلاح های دیگر را برای گروه طالبان، به یادگار بگذارد و با بهانه اینکه نمیخواهیم بیشتر از این کشته بدهیم، از دست طالبان پا برهنه، گریخت و به دنبال آن، نیروهای ناتو نیز از افغانستان خارج شدند. و دیگر کسی حاضر نشد که نه تنها به احمد مسعود که در جبهه مقاومت افغانستان در پنجشیر می جنگد، یاری برساند، بلکه از طرف دیگر، جت های جنگنده و هلیکوپترهای پاکستانی نیز، مواضع نیروهای مقاومت در پنجشیر را بمباران کردند که در یکی از همین حملات، فهیم دشتی، خبرنگار و سخنگوی احمد مسعود، پس از گفتگوی کوتاهی با بی بی سی فارسی، کشته شد.
این جریانات، حکایت از نقشه شومی دارد که دست های نه تنها طالبان، بلکه القاعده و داعش را دوباره باز می گذارد تا بار دیگر، به جان منطقه بیفتند تا آب را برای غربی ها گِل آلود کنند.
بله، آن ها آب را گل آلود می خواهند تا بهتر بتوانند ماهیگیری کنند. صیدهای بزرگی، مانند: لیتیوم، مس و بسیاری از معادن دیگر که در افغانستان، ایران و سایر نقاط در منطقه وجود دارد، در حالیکه ملت های منطقه به جان هم افتادهاست، آنها میتوانند صید خود را انجام دهند.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه به همراه سایر رهبران غربی، عمل طالبان را محکوم کردند که صد البته، این محکوم کردن، فریبی بیش نیست! چگونه است که نیروهای ناتو به رهبری آمریکا، در مقابل کمتر از صد هزار نفر از گروه طالبان که جنگ های حرفه ای را هم نمی دانند، ناتوان ماندند و دست از پا درازتر از آنجا برگشتند و مردم افغان را به حال خود رها کردند؟
محکوم کردن طالبان، کار بسیار ساده ای است که هر یک از مردم عادی نیز می توانند آن را انجام دهند. ولی اگر قدمی برای نجات زنان، کودکان و مردم بی گناه افغانستان، ایران، سوریه و لبنان که به علت نادانی و عدم کفایت رهبرانشان، به دام جنگ و ستیز با یکدیگر افتاده اند، بردارند، آنگاه می توان گفت که آنها هم دلسوز بشریت هستند. ولی تا زمانی که هیچ حرکتی از سوی آنها در این راستا اقدام نشود، باید در کمال تأسف پذیرفت که در نظر رهبران سیاسی و مذهبی جهان، نوعدوستی و رحم معنایی ندارد و عاطفه و انسانیت، در نزد آنها مرده است.
یکی از مهمترین موانع سر راه صلح در جهان، همانا وجود حق ناحق « وتو » در دست پنج ابرقدرت جهان: آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین است. با وجودی که بیش از هفتاد و شش سال از جنگ جهانی دوم می گذرد، باز می بینیم که هنوز دموکراسی و عدالت جهانی، مورد تایید آنها نیست و باحق ناحق « وتو » شعله های جنگ را همچنان روشن نگه میدارند.
تنها راه نجات جهان، گرفتن این امتیاز و قدرت جهنمی از این پنج ابرقدرت و دادن قدرت کامل، به سازمان ملل است تا با یاری همین ابرقدرت ها و سایر اعضای خود، بتواند در همه جای جهان، منشور آزادی و حقوق بشر را اجرایی کند. دیگر زمان مترسک بودن سازمان ملل و صدور قطعنامه های جورواجور بی ارزش، باید پایان یابد.
کانادا، آلمان و ژاپن به همراه کشورهای اروپایی و مشارکت بقیه کشورهای جهان، برای برقراری عدالت و صلح جهانی و همچنین برای نجات بشریت، می توانند به سازمان ملل متحد، لغو حق ناحق « وتو » را پیشنهاد دهند.
پی نوشت: با استفاده از هشتگ « #حق_ناحق_وتو »، صدای صلح جهانی را در شبکه های اجتماعی بلند کنید
پاینده و پویا باشید
سازمان ملل قوی
