هر چه فکر می کنم که به کجای این شب تیره بیاویزم، باز هم به بن بست بر می خورم. در جائی خواندم: به شهادت تاریخ، هر گاه روزگار، خواسته است تفکر فاسدی را رسوا کند، به او قدرت مطلق داده است.
کسانی که وجدان آگاه و بیداری دارند و حتی آنها که در رأس قدرتند، آیا واقعا می توانند بگویند که وضع ملت ما در حکومت جهموری اسلامی، بهتر از زمان شاه است؟ اگر به راستی آنچه را که از دست دادیم و آنچه را به دست آوردیم، با هم مقایسه کنیم، آیا صادقانه راضی و خشنود هستیم؟
آخر چرا مردان خدا! این چنین ظلمی در حق خلق خدا می کنند؟ آیا به راستی آنها نمی دانند که به ملت ایران که باعث قدرتمند شدنشان شده اند، ظلم و ستم می کنند؟ یعنی تا این اندازه شهوت قدرت، چشم دل و وجدانشان را کور کرده است؟
در یکی از برنامه های تلویزیونی جمهوری اسلامی، گوینده، آمار جالبی را اعلام کرد. او گفت که در سال 1390، از 150 نفری که در رشته ریاضیات در دانشگاه شریف فارغ التحصیل شدند، فقط یک نفر از آنان در ایران باقی مانده و بقیه برای زندگی بهتر، راهی کشورهای خارج شده اند.
حالا اگر بخواهیم در رشته های مختلف دانشگاهی هم این موضوع را تعمیم داده و بررسی کنیم، با آمار فاجعه بار و وحشتناکی روبرو خواهیم شد که همگی، نشان از بی کفایتی و نادرستی دستگاه حاکم بر ایران دارد.
پیر الیوت ترودو، پدر نخست وزیر فعلی جاستین ترودو، زمانی که خودش نخست وزیر کانادا بود، یکجا به 6000 متخصص ایرانی اجازه اقامت در کانادا را داد. زمانی که در مجلس فدرال، به او ایراد گرفتند که چرا این تعداد مهاجر ایرانی پذیرفته است، او گفت که هزینه تعلیم این تعداد متخصص، میلیاردها دلار است که ما به رایگان آنها را بدست آوردیم.
انگار جهموری اسلامی، برای اینکه کشور ایران را بطور دربست در اختیار خود داشته باشد، بسیار خوشحال و راضی خواهد بود، اگر هر چه متخصص و تحصیلکرده به خارج بروند، آنها راحت و بدون دردسر، می توانند هر آنچه که دلشان می خواهد، انجام دهند و هر بلایی سر مردم بیاورند.
گمان نمی کنم در هیچ کشوری در دنیا تا این اندازه، نسبت به نظام حکومتی، معترض و ناراضی، وجود داشته باشد. موج اعتراض ها و نارضایتی ها، موجب شده است تا رادیو و تلویزیون و نشریه های ایرانی بسیاری در کشورهای مختلف جهان، به عملکرد ظالمانه دولت جمهوری اسلامی، اعتراض کنند. در ایران هم مردم از خفقان و بی عدالتی موجود به تنگ آمده و اخیراً آشکارا در گروه های 14 نفره، خواهان استعفای رهبر و تغییر قانون اساسی کشور شده اند.
حکومتی که می بایستی با دزدی و جنایت و فساد مبارزه و مقابله کند، خود، به وجود آورنده همه آن ناهنجاری ها شده است. و به جای ایجاد دوستی بین کشورهای جهان، همه آنها را تبدیل به دشمن نموده است.
می دانم که افق، روشن است و دیر یا زود، رژیم جمهوری اسلامی، همه گونه به بن بست کامل خواهد رسید و دوباره بازسازی ایران بزرگ آغاز خواهد شد، اما افسوس که ملت ایران برای آزادی، چه بهای سنگینی باید بدهد.
راستی، چه چیزی در ذات قدرت، نهفته است که عده ای بی ظرفیت، تاب مقاومت در برابر آن را ندارند و برای به چنگ آوردنش، دست به هر جنایتی می زنند!