برای کسانی که با واژه و مفهومBaby Boomer آشنایی ندارند لازم به توضیح است که این افراد کسانی هستند که بین سالهای 1964-1946یعنی پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمده اند.
پس به راحتی می توان همه افرادی که بین این سالها به دنیا آمده اند را به حساب آورد و سئوال این است که Baby Boomer ها چه اهمیتی دارند؟
به دلیل اینکه پس از جنگ جهانی دوم میزان تولد و افزایش جمعیت جهان به شکل چشمگیری افزایش یافت، تقریباً همه امکانات و صنایع در جهت سرویس دادن به این گروه تازه، شروع به پیدایش و رشد نمود.
صنعت غذایی (غذای بچه، شیر خشک، انواع بیسکویت ….) وسائل بهداشتی، اسباب بازی های متفاوت، تأسیس مدارس و دانشگاه ها و رشدی عظیم در علوم و فنون گوناگون. مثلاً در صنعت ماشین سازی وقتی که این افراد به سن نوجوانی رسیدند، بیشترین نوآوری ها اتفاق افتاد، همچنین رشد در صنعت کامپیوتر و اطلاع رسانی، صنعت هواپیما سازی، ساختمان سازی ، فیلم. و. غیره…
در واقع اعتقاد بر این است که این دوره، دوره شکوفایی و رشد علم، اقتصاد و صنعت در جهان به حساب می آید.
با توجه به حوادثی که در دنیا اتفاق افتاد، می توان پی برد که انسانها و روشنفکران چه تحولاتی را ایجاد کردند و این تحولات باعث جابجایی افراد، بروز مهاجرت ها و در نتیجه شکل گیری فرهنگ جدیدی شده که بسیار ارزشمند است.
هدف من نگاهی به مهاجرت این نسل و مسائل ناشی از آن است. . گفته می شود مهاجرت یکی از مشکل ترین تصمیماتی است که انسان در طول زندگی خود اتخاذ می کند و شاید هم سخت ترین آنها. بنابراین کسانیکه تصمیم به این کار می گیرند، انسانهایی باهوش و سخت کوشند، که به دنبال تغییرات مثبت، سازنده و باا رزش می گردند. در کامیونیتی ما 90 درصد از مهاجرین Baby Boomer ها هستند که خود و خانواده را به دوش کشیده و به کشوری جدید کوچ کرده اند، از امکانات، سمتهای شغلی و آسایششان چشم پوشی کرده اند، پول زیادی را هزینه کرده اند، به قولی سالها از جیب خورده اند تا خود را از نظر علمی و عملی به جایی برسانند که لیاقتش را دارند و همه این آسایش را در اختیار خانواده و عزیزانشان قرار دهند.
و حالا این سئوال پیش می آید که این افراد که همه هم و غمشان در جهت بهتر کردن شرایط مادی و معنوی خود و خانواده شان بوده و به قول معروف از هر سوراخ سوزنی می توانستند داخل بشوند ” منظور من نهایت انعطاف و از خود گذشتگی است”، چرا از بعضی از دروازه ها داخل نمی شوند؟!
ما انعطاف را به منظور تغییر ظاهری زندگی نیاز نداریم، بلکه آن را در جهت تغییر دیدگاه های درستمان که در ساختار اقتصادی دیگری سازگار بود، نیاز داریم، چرا که باید با ساختارهای جدید خو بگیریم. آسان نیست، می دانم ولی باید با آن مواجه شد. نباید تمام آن چیزهایی را که به خاطرش سالها زحمت کشیده ایم به دلیل عدم آگاهی از قوانین اقتصادی جامعه جدیدی که در آن زندگی می کنیم، از دست بدهیم.
- جامعه ای که برای هر حرکتی باید مالیات بپردازیم. مالیات بر خرید، مالیات بر فروش، مالیات بر پس انداز و در آخر، مالیات بر ارث و دارایی و هر آنچه که حفظ کرده ایم، حتی اگر ناچیز است.
- جامعه ای که داشتن هر چیزی را امکان پذیر می نماید، حتی اگر پولش را ندارید و بعد شما را به فکر می اندازد که چگونه می توانیم همه اینها را برای خود و خانواده حفظ کنیم حتی اگر نتوانیم پرداخت آنها را به اتمام برسانیم.
- جامعه ای با ساختار خصوصی اقتصاد (علیرغم داشتن امکانات دولتی که باید از آن قدردانی کرد، ولی تا کی ادامه خواهد داشت؟ خدا می داند!) و این ساختار همه را به فکر می اندازد که چگونه منافع خود و خانواده مان را حفظ کنیم، آیا راهی وجود دارد؟
مسلماً وقتی چنین ساختاری بوجود آمده است، راه های حفظ خواسته های منطقی نیز توسط اقتصاد دانان همان جامعه به وجود آمده و در همین راستا است که صنعت مالی و بیمه در این کشورها رشد عظیمی نموده اند، زیرا مردم آن جامعه ضرورت آنرا دیده، استقبال کرده و آنرا حمایت کرده اند و در نتیجه آن، خود و خانواده شان را حمایت کرده اند.
Baby Boomer های عزیز ایرانی، شما که همیشه در صف اول همه تحولات سال های اخیر قرار داشته اید و هوش و کاردانی خود را به جامعه مهاجران ثابت کرده اید، خوب است که در این زمینه هم پیشتاز باشید.
باید در مورد چگونگی حفظ املاک ، سرمایه های موجودتان، سرمایه گذاری های آتی، بازنشستگی و ،……اطلاعات کافی کسب کنید.
اگر با یک کارشناس مطلع بیمه و مالی ، مشاوره ای داشته باشید، حتماً خواهد توانست این ارتباطات و دلائل وجود و نیاز به آن را به سادگی برای شما توضیح دهد.
” وقت آن است که پس از همه تلاش هایی که کرده ایم، کمی هم به فکر چگونگی حفظ و انتقال صحیح نتایج تلاش هایمان به عزیزترین بافت موجود در دنیا، یعنی خانواده مان باشیم.”
مهندس فرحنازجاهد
MDRT Member